ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 1 -صفحه : 693/ 533
نمايش فراداده

صفحه 510

معنى و موارد استعمال" ذكر"

اينك در اين آيه متفرع بر آن دو نعمت، دعوتشان مى‏كند: به اينكه بياد او باشند و شكرش بگذارند، تا او هم در مقابل ياد بندگان به عبوديت و طاعت، ايشان را بدادن نعمت ياد كند و در پاداش شكرگزارى و كفران نكردن، نعمتشان را بيشتر كند.

در جاى ديگر نيز فرموده: (وَ اذْكُرْ رَبَّكَ إِذا نَسِيتَ وَ قُلْ عَسى‏ أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هذا رَشَداً، بياد آر پروردگارت را هر وقت كه فراموش كردى، و بگو اميد است پروردگارم مرا به رشدى نزديك‏تر از اين هدايت كند)، «1» و نيز فرموده: (لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ، اگر شكر بگزاريد زيادترتان مى‏دهم)، «2» و اين دو آيه هر دو قبل از آيات قبله در سوره بقره نازل شده است.

اين نكته را بايد در نظر داشت: كه كلمه ذكر بسا مى‏شود كه در مقابل غفلت قرار مى‏گيرد، مانند آيه: (وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا، كسى را كه ما دلش را از ياد خود غافل كرده‏ايم، اطاعت مكن)، «3» و غفلت عبارتست از نداشتن علم به علم، يعنى اينكه ندانم كه ميدانم، و ذكر در مقابل غفلت، عبارتست از اينكه بدانم كه ميدانم.

و بسا مى‏شود كه در مقابل نسيان استعمال مى‏شود، و نسيان عبارتست از اينكه صورت علم بكلى از خزانه ذهن زايل شود، و ذكر بر خلاف نسيان عبارتست از اينكه آن صورت هم چنان در ذهن باقى باشد، و در آيه: (وَ اذْكُرْ رَبَّكَ إِذا نَسِيتَ) به همين معنا آمده و بنا بر اين در چنين استعمالى ذكر مانند نسيان معنايى است داراى آثار و خواصى كه آن آثار بر وجود ذكر مترتب مى‏شود، و به همين جهت كلمه ذكر، مانند نسيان، در مواردى كه خودش نيست ولى آثارش هست، استعمال مى‏شود، مثلا وقتى من ببينم كه شما دوست صميمى خود را با اينكه مى‏دانى احتياج به نصرتت دارد نصرت ندادى و كمك نكردى، مى‏گويم: چرا پس دوستت را فراموش كردى؟ با اينكه او را فراموش نكرده‏اى و بر عكس همواره با او و به ياد او بوده‏اى، اما از آنجا كه اين ياد اثرى نداشته و بر عكس اثر فراموشى از شما سر زده، مثل اين است كه اصلا در ذهن شما وجود نداشته و از يادش برده باشى.

و گويا استعمال ذكر بر ذكر لفظى (مثلا ذكر خدا با گفتن سبحان اللَّه و امثال آن) از همين باب باشد، يعنى استعمال كلمه (ذكر) در اثر آن باشد نه خودش چون ذكر زبانى هر چيز، از آثار ذكر قلبى آنست و از اين باب است آيه: (قُلْ سَأَتْلُوا عَلَيْكُمْ مِنْهُ ذِكْراً، بگو بزودى ذكرى از او برايت ميخوانم)، «4» و نظائر اين استعمال بسيار است.

" ذكر" داراى مراتبى است

و بفرض اينكه ذكر لفظى از مصاديق ذكر واقعى باشد، از مراتب آنست، نه اينكه بكلى كلمه‏

1- سوره كهف آيه 24

2- سوره ابراهيم آيه 7

3- سوره كهف آيه 28

4- سوره كهف آيه 83