ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 5 -صفحه : 657/ 463
نمايش فراداده

(ص) فرستاده خدا است، مگر شما نبوديد كه قبل از بعثت آن جناب، در باره‏اش صحبت مى‏كرديد نشانيهايش را مى‏گفتيد چطور شد حالا كه او مبعوث شده دعوتش را قبول نمى‏كنيد، رافع بن حريمله و وهب بن يهودا قضيه را حاشا كرده و گفتند: ما هرگز چنين سخنى را براى شما نگفتيم و خدا بعد از موسى هيچ كتابى نازل نكرده نه انجيل را قبول داريم و نه قرآن را (و هيچ بشير و نذيرى نفرستاده- نه عيسى و نه محمد)، خداى عز و جل در رد گفتار آنان اين آيه را نازل كرد كه:" يا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ عَلى‏ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ ..." «1» و اين روايت را سيوطى نيز در الدر المنثور از ابن عباس و از غير او آورده، و رواياتى ديگر نيز نقل نموده است. «2»

و از مضامين اين روايات بخوبى بر مى‏آيد كه مانند ساير روايات وارده در شان نزول آيات همه از باب تطبيق‏هايى است كه اشخاص كرده‏اند، قضايايى را با آيه‏اى از آيات تطبيق نموده‏اند، آن گاه (يا خود آنان و يا دست دومى‏ها) آن قضايا را شان نزول و سبب نزول معرفى كرده‏اند، پس در حقيقت روايات شان نزول اسباب نزول نيستند، بلكه اسباب نظريه‏هايند و آيات مورد بحث از جهت نزول مطلق است.

(1) جامع البيان ج 6 ص 107.

(2) در المنثور ج 2 ص 269- 268.