ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 6 -صفحه : 539/ 295
نمايش فراداده

امكان ندارد حتى امروز كه روز تمدن بشر است باز همه مردم قادر بنوشتن نيستند تا چه رسد به داشتن وسايلى ديگر از قبيل ضبط صوت و امثال آن، به خلاف شهادت كه هميشه و براى همه افراد امكان دارد.

اعتبار شهادت در ميان ملل مختلف و در اسلام‏

دوم اينكه: شهادت كه عبارتست از تشريح زبانى، تحمل و ضبطش از خطر دستخوش عوارض شدن، دورتر از ساير وسايل است، و نسبت به نوشتن و امثال آن از دستبرد حوادث مصون‏تر است، و لذا مى‏بينيم هيچ يك از امت‏ها با همه اختلافى كه در سنن اجتماعى و سليقه‏هاى قومى و ملى و با آن تفاوت فاحشى كه در ترقى و عقب ماندگى و تمدن و توحش دارند، با اينهمه در مجتمعات خود نسبت به شهادت، خود را بى‏نياز ندانسته و از قبول آن شانه خالى نكرده و تا اندازه‏اى به اعتبار آن اعتراف دارند، روى اين حساب شهادت كسى معتبر است كه يكى از افراد مجتمع و جزئى از اجتماع بشمار آيد و لذا اعتبارى به شهادت اطفال غير مميز و ديوانگانى كه نمى‏فهمند چه مى‏گويند، نيست، و نيز از همين جهت بعضى از ملل وحشى كه زنان را جزو اجتماع بشرى نمى‏شمارند شهادت‏شان را هم معتبر نمى‏دانند، چنان كه سنن اجتماعى غالب امتهاى قديمى مانند روم و يونان و غير آنها به همين منوال جريان داشته است، و اسلام هم كه دين فطرت است شهادت را معتبر دانسته و در بين ساير وسايل تنها آن را معتبر داشته و ساير وسايل را از درجه اعتبار ساقط دانسته، مگر در صورتى كه افاده علم كند و در باره اعتبار شهادت فرموده:" وَ أَقِيمُوا الشَّهادَةَ لِلَّهِ" «1» و نيز فرموده:" وَ لا تَكْتُمُوا الشَّهادَةَ وَ مَنْ يَكْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ" «2» و نيز فرموده:" وَ الَّذِينَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ" «3».

و در باره عدد شهود جز در مساله زنا در جميع موارد دو نفر را كافى دانسته كه هر كدام ديگرى را تاييد كند و فرموده:" وَ اسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَكِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْرى‏ وَ لا يَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيراً أَوْ كَبِيراً إِلى‏ أَجَلِهِ ذلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أَقْوَمُ لِلشَّهادَةِ وَ أَدْنى‏ أَلَّا تَرْتابُوا" «4» چون ذيل آيه افاده مى‏كند كه آنچه در صدر آيه در

(1) و شهادت را براى خدا اقامه كنيد. سوره طلاق آيه 2.

(2) و كتمان مكنيد شهادت را و كسى كه آن را كتمان كند محققا دلش گنه كار است. سوره بقره آيه 283.

(3) مؤمنين كسانى هستند كه شهادت‏هاى خود را اقامه مى‏كنند. سوره معارج آيه 33.

(4) از دو نفر از مردان خود بخواهيد تا معامله شما و سند آن را گواهى كنند، پس اگر دو نفر مرد فراهم نشد يك مرد و دو زن از كسانى كه رفتارشان مورد پسند شما باشد (عادل باشند) تا اگر يكى از آنان دچار گمراهى (فراموشى) شد ديگرى يادآوريش كند، گواهان هم نبايد تقاضا و استشهاد شما را رد نموده و از تحمل شهادت استنكاف ورزند، و از نوشتن و قباله كردن معاملات خود و تعيين مدت آن چه معامله كوچك باشد و چه بزرگ دريغ مكنيد، زيرا اين دستورى كه به شما داده شد به عدالت نزديك‏تر و براى ضبط وقايع و شهادات محكم‏تر است، و بدين وسيله است كه از شك و ترديد و اختلاف بهتر جلوگيرى مى‏شود. سوره بقره آيه 282.