ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 6 -صفحه : 539/ 452
نمايش فراداده

آوردن دلهايشان به كنيه‏هايشان مى‏خواند، و اگر هم كسى كنيه نداشت خودش براى او كنيه مى‏گذاشت. مردم هم او را به كنيه‏اى كه آن جناب برايش گذاشته بود صدا مى‏زدند. و هم چنين زنان اولاد دار و بى اولاد و حتى بچه‏ها را كنيه مى‏گذاشت و بدين وسيله دلهايشان را به دست مى‏آورد. «1»

39- و نيز در آن كتاب است كه رسول خدا (ص) را رسم اين بود كه هر كه بر او وارد مى‏شد تشك خود را زيرش مى‏گسترانيد و اگر شخص وارد مى‏خواست قبول نكند اصرار مى‏كرد تا بپذيرد. «2»

40- و در كافى به اسناد خود از عجلان نقل كرده كه گفت: من در حضور حضرت صادق (ع) بودم كه سائلى به در خانه‏اش آمد، آن حضرت برخاست و از ظرفى كه در آن خرما بود هر دو دست خود را پر كرده و به فقير داد، چيزى نگذشت سائل ديگرى آمد، و آن جناب برخاست و مشتى خرما به او داد، سپس سائل سومى آمد حضرت برخاست و مشتى خرما نيز به او داد، باز هم چيزى نگذشت سائل چهارمى آمد، اين بار حضرت برخاست و به مرد سائل فرمود: خدا ما و شما را روزى دهد؟ آن گاه به من فرمود: رسول خدا (ص) چنين بود كه احدى از او از مال دنيا چيزى درخواست نمى‏كرد مگر اينكه آن حضرت ميدادش، تا اينكه روزى زنى پسرى را كه داشت نزد آن حضرت فرستاد و گفت از رسول خدا چيزى بخواه اگر در جوابت فرمود چيزى در دست ما نيست بگو پس پيراهنت را به من ده، امام صادق (ع) فرمود: رسول خدا (ص) پيراهن خود را در آورد و جلوى پسر انداخت (در نسخه ديگرى دارد پيراهن خود را كند و به او داد) خداى تعالى با آيه:" لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى‏ عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً- دست خود را بسته بگردن خود مكن، و آن را بكلى هم باز مكن تا اين چنين ملامت شده و تهى دست شوى"، آن جناب را تاديب كرده به ميانه روى در انفاق. «3».

41- و نيز در آن كتاب به سند خود از جابر از ابى جعفر (ع) روايت كرده كه فرمود: رسول خدا (ص) هديه را قبول مى‏كرد و ليكن صدقه نمى‏خورد. «4»

42- و نيز در آن كتاب از موسى بن عمران بن بزيع نقل كرده كه گفت: به حضرت‏

(1) احياء العلوم ج 7 ص 115.

(2) احياء العلوم ج 7 ص 114.

(3) كافى ج 4 ص 55 ح 7.

(4) كافى ج 5 ص 143 ح 7.