ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 6 -صفحه : 539/ 509
نمايش فراداده

اين حكمى است مشروع در شريعت فطرت، و براى آن اصلى است واقعى و لا يتغير، و آن احتياج انسانيت است در بقاى خود به دفع مزاحمات وجود و مناقضات بقايش، چنان كه متفرع بر اين اصل واقعى اصل ديگرى دارد اجتماعى و عقلايى و تبدل ناپذير و آن همانطورى كه سابقا هم گفته شد لزوم حفظ مجتمع انسانى است از انعدام و انهدام، چيزى كه هست ايشان از اين قسم مشروع تجاوز نموده و برده‏گيرى بزور و قلدرى را هم كه قسم نامشروع آن است معمول مى‏دارند و هميشه چه قبل از قرارداد بروكسل و چه بعد از آن ميليونها نفوس بشرى را خريد و فروش كرده و به يكديگر پيش‏كش و يا عاريه داده و مى‏دهند، الا اينكه طبق مثل معروف يك بام و دو هوا، اعمال وحشيانه خود را برده‏گيرى نناميده و با كمال پررويى اسمهاى فريبنده‏اى از قبيل استعمار، استملاك، قيموميت، حمايت، عنايت، اعانت و غيره روى آن مى‏گذارند. و معلوم است كه از اين تبديل لفظ جز پوشاندن روى رسواييهاى خود غرضى ندارند و لذا هر وقت احساس مى‏كنند كه دنيا دارد پى به رسواييها و فجايع‏شان مى‏برد اسم مبتذل و پوسيده سابق را عوض كرده اسم ديگرى بر آن مى‏گذارند.

آرى از اقسام مختلف برده‏گيرى كه به وسيله قرارداد بروكسل نسخ و ملغى گرديد و آن همه سر و صدا در دنيا به راه انداخت و دول متمدن دنيا يعنى همان گردانندگان مدنيت مترقى و پرچم‏داران آزادى در باره آن آن همه مباهات كردند تنها قسمى كه باقى ماند و مثل ساير اقسام برده‏گيرى قرارداد مزبور را در خصوص آن نشكستند مساله فروختن فرزندان و اخته كردن بردگان بود. آنهم نه براى خاطر احترام به قرارداد بروكسل و يا طرفدارى از آزادى بردگان بود بلكه براى اين بود كه اين قسم از برده‏گيرى بر ايشان سودى نداشت، علاوه بر اينكه به مساله فردى بيشتر شباهت داشت تا يك مساله اجتماعى. مضافا بر اينكه عمل كردن به قرارداد مزبور در خصوص اين قسم از برده‏گيرى خود سوژه تبليغاتى خوبى بود براى غربى‏ها كه آن را به دست گرفته سر و صدا براه انداخته و با مشتى الفاظ پوچ و دروغ خود را در دنيا به آزادى خواهى و مخالفت با رژيم برده‏گيرى وانمود ساخته اثر معجزه‏آسايى از الفاظ و ادعاهاى خالى از حقيقت بگيرند مثل تبليغاتى كه در ساير موضوعات به راه مى‏اندازند.

از مقايسه‏اى كه ما بين روشهاى دنياى قديم و جديد در باره برده‏گيرى و بين روش اسلام در باره آن كرديم، بخوبى معلوم شد كه روش اسلام در باره برده‏گيرى متقن‏ترين و حكيمانه‏ترين و به آزادى و صلاح بردگان نزديك‏ترين روشى است كه ممكن است تصور نمود.

تنها سؤالى كه در اين مقايسه باقى مى‏ماند اين است كه غربيها حق استفاده از بردگان را مخصوص دولتها مى‏دانند و اسلام بردگان را مثل ساير غنيمت‏هاى جنگى- غير از اراضى‏