ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 7 -صفحه : 546/ 458
نمايش فراداده

چون اين محرمات در ميان سور مكى در سوره نحل است پس بايد سوره نحل قبل از انعام نازل شده باشد.

مراد از گناه ظاهرى و گناه باطنى در:" ذَرُوا ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَهُ" و اقوال مفسرين در اين باره‏

" وَ ذَرُوا ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَهُ ..."

اين آيه گر چه به حسب مضمون مطلق است، و از جميع گناهان ظاهرى و باطنى نهى مى‏كند ولى از سياق آيات قبل و بعد از آن استفاده مى‏شود كه اين آيه تمهيد و زمينه چينى است براى نهيى كه بعدا در جمله" وَ لا تَأْكُلُوا" مى‏آيد و لازمه آن اين است كه خوردن از گوشت حيوانى كه اسم خدا بر آن برده نشده حرام و از مصاديق اثم باشد، تا اين جمله مربوط به جمله" وَ ذَرُوا ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَهُ" شود، پس اين خوردن،" اثم ظاهر" يا" اثم باطن" هر دو مى‏تواند باشد، ولى از تاكيد بليغى كه در جمله" وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ" است به دست مى‏آيد كه خوردن چنين گوشتى جزو گناهان باطنى است، و گر نه هيچ احتياجى به چنين تاكيد اكيدى نبود.

از اين بيان معلوم شد كه مراد از" گناه ظاهرى" آن گناهى است كه شومى عاقبت و زشتى اثرش بر كسى پوشيده نيست، مانند شرك، آشوبگرى و ظلم، و مراد از" گناه باطنى" آن گناهى است كه زشتيش همه كس فهم نيست، مانند خوردن ميته، خون و گوشت خوك، اين قسم از گناه با تعليم خدايى شناخته مى‏شود و عقل نيز گاهى آن را درك مى‏كند.

اين معنايى كه ما براى گناه ظاهرى و باطنى كرديم معنايى است كه ظاهر سياق آن را افاده مى‏كند، بعضى از مفسرين معانى ديگرى براى آن كرده‏اند، از آن جمله گفته‏اند: ظاهر بودن گناه و باطن بودن آن به معناى علنى بودن و پنهانى بودن آن است. و نيز گفته‏اند: مقصود از گناه ظاهرى گناهانى است كه از جوارح سرمى‏زند، و گناه باطنى گناهان قلبى و درونى است. و نيز گفته‏اند: گناه ظاهرى به معناى زنا و گناه باطنى روابط پنهانى نامشروع است.

بعضى ديگر گفته‏اند: گناه ظاهرى ازدواج با زن پدر و گناه باطنى به معناى زنا است. و نيز گفته‏اند: گناه ظاهرى آن زنايى است كه علنى انجام گيرد، و گناه باطنى زنايى است كه در نهان انجام شود، چون مردم جاهليت بين اين دو قسم زنا فرق مى‏گذاشتند، و مى‏گفتند زنا در صورتى كه در نهان انجام شود گناه نيست، وقتى گناه است كه علنا ارتكاب شود «1».

اين بود اقوال مفسرين در معناى گناه ظاهرى و باطنى، و همانطورى كه ملاحظه مى‏كنيد هيچكدام اين اقوال با سياق آيه سازگار نيست و دليلى هم كه اقتضا كند آيه را بر خلاف ظاهرش حمل كنيم در كار نيست.

(1) مجمع البيان ج 4 ص 358