ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 7 -صفحه : 546/ 48
نمايش فراداده

نتيجه‏اى را كه از آن گرفتيم تصديق دارد، براى اينكه در دو جاى اين سوره يعنى در اين آيه و در آيه" 61" قهر را به عنوان اسمى از اسماى خدا ذكر كرده، در حالى كه اگر قهر او مانند قهر بندگان بود بايد به عنوان وصف ذكر مى‏فرمود.

گر چه در هر دو موضع آن را مقيد به" فَوْقَ عِبادِهِ" كرده و اتفاقا تا آنجا هم كه ما ياد داريم اين كلمه در جايى استعمال مى‏شود كه مقهور از صاحبان عقل (انس و جن و ملك) باشد، بخلاف لفظ" غلبه" كه هم در آنان استعمال مى‏شود و هم در غير آنان مانند جمادات و مايعات و امثال آن، و لذا راغب هم لفظ قهر را به ذليل ساختن كه ظهورش در صاحبان عقل بيشتر است تفسير نموده «1» و ليكن صرف غلبه استعمال باعث نمى‏شود كه اين كلمه در غير مورد صاحبان عقل به هيچ عنايتى صادق نيايد.

خداى سبحان در اين دو آيه، مساله رساندن خير و شر را به خود نسبت داده و فرموده است: او است كه به رسانيدن خير و شر به بندگان و به اجبار و ذليل ساختن آنان به قبول خير و شر خود و همچنين به آنچه مى‏كنند و به آثارى كه دارند بر آنان قاهر است، و ما يملك آنان را، مالك و بر مقدورات آنان قادر است. و چون رساندن خير و شر به ديگران هم نسبت داده مى‏شود لذا با گفتن" وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ" قهر خود را از قهر ديگران جدا و متميز ساخته و معلوم كرد كه قهر او مانند قهر ديگران از روى جهل و گزاف نيست، و مثل ديگران در قهرش و در هيچ كار ديگرش دچار خبط و غلط نمى‏شود.

(1) مفردات راغب ص 429