نكته دوم: اينكه معلوم شد كه براى هر انسانى ميزانهاى متعددى است كه هر كدام از عملهايش با يكى از آنها سنجيده مىشود، و ميزان هر عملى همان مقدار حقى است كه عمل مشتمل بر آن است، چون روز قيامت روزى است كه كسى جز حق، سلطنت نداشته و ولايت در حق هم تنها و تنها در دست خداى تعالى است، به شهادت اينكه از يك طرف مىفرمايد" امروز روز حق است"«1»
و از طرفى ديگر مىفرمايد:" اينجا ولايت بر حق، تنها و تنها براى خدا است" «2» و نيز مىفرمايد:" هُنالِكَ تَبْلُوا كُلُّ نَفْسٍ ما أَسْلَفَتْ وَ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ" «3».
بحث روايتى [(رواياتى در مورد مكى بودن سوره اعراف، وزن و ميزان اعمال و ثقل و خفت اعمال و ...)]
در الدر المنثور است كه ابن ضريس و نحاس در كتاب ناسخ خود و ابن مردويه و بيهقى در كتاب دلائلش از چند طريق از ابن عباس روايت كردهاند كه گفت: سوره اعراف در مكه نازل شده «4».
مؤلف: اين روايت را ابن مردويه از عبد اللَّه بن زبير هم نقل كرده.
و نيز در الدر المنثور است كه ابن منذر و ابو الشيخ از قتاده نقل كردهاند كه گفت: از سوره اعراف آيه" وَ سْئَلْهُمْ ..." در مدينه و ما بقى همه در مكه نازل شده است «5».
مؤلف: اين در حقيقت اجتهادى است كه قتاده از پيش خود كرده، و به زودى در باره اشتباه وى بحث خواهيم كرد- ان شاء اللَّه-.
و نيز در الدر المنثور در ذيل آيه" فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ ..." مىگويد: احمد از معاوية بن حيده روايت كرده كه گفت: رسول خدا فرمود: پروردگار من مرا به سوى خود خواهد خواند و از من خواهد پرسيد:" آيا رسالت مرا به بندگان من تبليغ كردى؟" و من عرض خواهم
(1) سوره نبا آيه 39 (2) سوره كهف آيه 44 (3) آنجا ظاهر مىشود براى هر كسى آنچه كه از پيش فرستاده و بازگردانده مىشوند به سوى خداوندى كه مولاى حق آنان است، و ديگر از شركايى كه به خدا افتراء مىبستند اثرى نمىيابند. سوره يونس آيه 30 (4) الدر المنثور ج 3 ص 67 (5) الدر المنثور ج 3 ص 67 ط بيروت