مؤلف: اين قسمتى را كه عياشى اضافه كرده كلام راوى است، و مقصود از جمله" خداوند در همان ذرات چيزى قرار داده بود كه وقتى از آنها سؤال شود بتوانند جواب بگويند" صرف زبان حال نيست، بلكه از آنجايى كه راوى ديده بوده كه جواب ذرات از نوع جوابهاى دنيوى است، و استبعاد كرده بوده از اينكه چنين جوابى از ذره صادر شود، لذا از اين معنا سؤال كرده، امام (ع) هم جواب داده است به اينكه امر آن عالم به نحوى بوده كه اگر به عالم دنيا نازل مىشدند همان حال، جواب دنيوى و زبانى ايشان مىشد، مؤيد اين معنا جمله" چيزى قرار داده بود كه اگر از آنها سؤال شود بتوانند جواب بگويند" است، چون اين تعبير با تعبير" چيزى در آنها قرار داد كه اگر حرفزن مىبودند جواب مىدادند" و امثال آن فرق دارد.
و نيز در تفسير عياشى از ابى بصير از امام صادق (ع) روايت شده كه در ذيل جمله" أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ" از آن جناب پرسيد آيا اين كلام را به زبانهاى خود ادا كردند، فرمود:
آرى، و هم با دلهاى خود گفتند. ابى بصير مىگويد: پرسيدم در آن روز اين ذرات كجا بودند؟
فرمود: آن روز خداوند در آن ذرات كارى كرد و آن ذرات عكس العملى نشان دادند كه همان جوابشان بود «1».
مؤلف: جواب امام (ع) كه فرمود:" آرى به زبانها و هم با دلهايشان" مبنى بر اين است كه وجود ذرات در آن روز طورى بوده كه اگر به دنيا منتقل مىشدند همان نحوه وجودشان جواب زبانى و دنيايى مىشد، ليكن در آن عالم زبان و دل يكى بوده و از اين رو امام (ع) فرمود:" آرى و با دلهايشان" و با اين تعبير جواب زبانى را تصديق كرده و جواب با دلها را اضافه كرده است.
سپس از آنجايى كه در ذهن راوى بوده كه اين داستان در دنيا و نشات طبيعت واقع شده، و بعضى از روايات داستان اخراج ذريه از صلب آدم و مكان وقوع اين داستان را هم ذكر كرده، و بعضى از آنها را همين راوى يعنى ابا بصير روايت كرده لذا در اين روايت از محل و وقوع اين قصه پرسيد، و امام (ع) هم با جمله" صنع منهم ما اكتفى به" جوابش داد، و در جواب تعيين مكانى نكرد، بلكه فرمود: خداوند ذريه را طورى آفريد كه سؤال و جواب از او صحيح و ممكن باشد.
و همه اين تعبيرات، بيان سابق ما را در باره وصف عالم ذر تاييد مىكند، و علاوه بر اين، روايت مورد بحث مانند ساير روايات در افاده اينكه سؤال و جواب واقع در آن نشات به
(1) تفسير عياشى ج 2 ص 40 ح 110