ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 9 -صفحه : 565/ 124
نمايش فراداده

‌صفحه‌ى 124

شش دستور جنگى به سربازان اسلام‏

" يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ..."

راغب در مفردات مى‏گويد:" ثبات"- به فتح ثاء- ضد زوال است. «1» و بنا به گفته او در مورد آيه شريفه به معناى ضد فرار از دشمن است، و اين كلمه بحسب معنايش اعم از كلمه صبرى است كه در جمله" وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ" به آن امر فرموده، چون صبر يك نحوه ثبات خاصى است، و آن عبارت است از ثبات در مقابل مكروه هم به قلب، بدين صورت كه دچار ضعف نگردد و جزع و فزع نكند، و هم به بدن، به اينكه كسالت و سهل‏انگارى ننموده، و از جا در نرود، و در مواردى كه عجله پسنديده نيست شتاب نكند.

كلمه" ريح" بطورى كه گفته شده به معناى عزت و دولت است، راغب نيز گفته است كه: كلمه" ريح" در آيه بطور استعاره به معناى غلبه است، و وجه اين استعاره و تشبيه اين است كه باد به هر چه بوزد آن را به حركت درآورده و از جاى مى‏كند و با خود مى‏برد، غلبه بر دشمن هم همين خاصيت را دارد «2».

راغب در باره كلمه" بطر" گفته: اين كلمه به معناى غفلت و سبك مغزى است كه در اثر سوء استفاده از نعمت و قيام ننمودن به حق آن و مصرف كردن آن در غير مورد به آدمى دست مى‏دهد، خداى تعالى در يك جا فرموده:" بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ" و در جاى ديگر فرموده:" بَطِرَتْ مَعِيشَتَها" يعنى اهل ده در معيشت‏شان بطر به خرج دادند و در نتيجه از كار باز مانده و به رنج افتادند، و بطر همان طرب است و طرب خفت و سبكيى است ناشى از فرح. و گاهى اين كلمه در شدت حزن و اندوه استعمال مى‏شود، و كلمه" بيطرة" به معناى دامپزشكى است. «3» و كلمه" رئاء" به معناى اين است كه آدمى خود را به غير آنچه كه هست نشان دهد.

جمله" فاثبتوا" امر مطلق ايستادگى در برابر دشمن و فرار نكردن است، و بنا بر اين امر به صبر در جمله" و اصبروا" همانطورى كه در سابق اشاره كرديم تكرار آن امر نيست.

ذكر خدا در جمله" وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً" به معناى ياد خدا در دل و در زبان است، چون اين هر دو قسم، ذكر است و معلوم است كه آن چيزى كه مقاصد آدمى را از يكديگر مشخص و جدا مى‏كند آن حالات درونى و قلبى انسان است، حال چه اينكه لفظ هم با آن حالت مطابق باشد، مثل كلمه" يا غنى" از فقيرى كه از فقر خود به خدا پناهنده مى‏شود، و يا

(1) مفردات راغب ماده" ثبت"

(2) مفردات راغب ماده" ريح"

(3) مفردات راغب ماده" رأى"