صفحهى 137
است، و به غير ايشان داده نمىشود. و اينكه خمس به شش سهم به همان نحوى كه در روايات بالا آمده تقسيم مىشود. و اينكه خمس مختص به غنائم جنگى نيست، بلكه هر چيزى را كه در لغت غنيمت شمرده شود شامل مىشود، مانند سود كسب و گنج و استخراج مرواريد از دريا و معدنها و كشتىرانى. و در روايات ائمه- همانطور كه گذشت- آمده كه خمس موهبتى است از ناحيه خدا براى اهل بيت كه بدين وسيله زكات و صدقات را بر ايشان حرام كرد.
و در الدر المنثور است كه ابن ابى شيبه به وجهى و ابن منذر به وجهى ديگر از ابن عباس (رضى اللَّه عنه) نقل كردهاند كه نجده حرورى اشخاصى را نزد او فرستاد و از سهم ذى القربى كه خداوند در قرآن ذكر كرده پرسيد، ابن عباس در جوابش نوشت: ما معتقد بوديم كه ذى القربى رسول خدا (ص) مائيم، ليكن قوم ما، ما را از اين حرف منع كردند.
گفتند: او مىپرسد به عقيده تو از آن كيست؟ ابن عباس (رضى اللَّه عنه) گفت: اين سهم مال اقرباى رسول خدا (ص) است و رسول خدا (ص) در ميان ايشان تقسيم كرد.
و اما عمر خمس را بر ما عرضه كرد و ما آن را كمتر از حق خود ديديم لذا قبول نكرده و به او برگردانديم و به اهل بيت پيشنهاد كرده بود كه تنها كسانى را كه زن مىگيرند كمك كند و قرض مقروضين را ادا كند و به فقر ايشان بدهد و به بيشتر از آن حاضر نشد «1».
مؤلف: اينكه در روايت داشت:" گفتند او مىپرسد به عقيده تو از آن كيست" معنايش اين است كه آن اشخاصى كه نجده آنها را نزد ابن عباس فرستاده بود گفتند: نجده مىگويد، يعنى مىپرسد فتواى تو در مصرف خمس چيست؟
و اينكه ابن عباس در جواب گفت:" اين سهم مال اقرباى رسول خدا (ص) است ..." ظاهر در اين است كه خواسته است ذى القربى را به اقرباى رسول خدا (ص) تفسير كند. و ظاهر روايات سابق كه از ائمه اهل بيت (ع) نقل كرديم اين است كه ائمه (ع) ذى القربى را به امامان از اهل بيت تفسير كردهاند. و ظاهر آيه شريفه هم همين معنا را تاييد مىكند، چون از" ذى القربى" به لفظ مفرد تعبير كرده و نفرموده" ذوى القربى".
و نيز در الدر المنثور است كه ابن منذر از عبد الرحمن بن ابى ليلى روايت كرده كه گفت: از على (رضى اللَّه عنه) پرسيدم و عرض كردم: يا امير المؤمنين! مرا خبر ده از اينكه رفتار
(1) الدر المنثور ج 3 ص 186