ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 9 -صفحه : 565/ 152
نمايش فراداده

‌صفحه‌ى 152

برده، مرد و زن، فرد و جماعت و بعض و كل را بطور مساوى رعايت كرده است، حكومتش فردى استبدادى نيست تا قائم به خواسته‏هاى شخص حاكم باشد، و او به دلخواه خود در جان و عرض و مال مردم حكومت كند. و حكومت اكثريت يعنى پارلمانى هم نيست تا بر طبق خواسته اكثر افراد دور زده و منافع ما بقى پايمال شود، يعنى" نصف جمعيت به اضافه يك" به مراد خود رسيده و" نصف منهاى يك" آن محروم گردد. و شايد سر اينكه بعد از خطاب به شخص رسول خدا (ص) در آيات قبل يعنى آيه" فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ" و آيه" فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلى‏ سَواءٍ" و" لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَبَقُوا" و همچنين قبل از آيه" وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها" و غير آن كه خطاب در آنها نيز متوجه شخص رسول خدا (ص) است خطاب را متوجه عموم مردم كرده و فرموده:" وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ" همين نكته باشد، زيرا گفتيم كه حكومت اسلامى حكومتى است انسانى، به اين معنا كه حقوق همه افراد انسانها را رعايت نموده و به خواسته‏هاى آنان احترام مى‏گذارد، و لو هر كه مى‏خواهد باشد، نه اينكه خواسته‏هاى افراد را فداى خواسته يك نفر و يا خواسته اكثريت كرده باشد.

و چون چنين است دشمن منافع يك جامعه اسلامى دشمن منافع تمامى افراد است، و بر همه افراد است كه قيام نموده و دشمن را از خود و از منافع خود دفع دهند، و بايد براى چنين روزى نيرو و اسلحه زير سر داشته باشند، تا بتوانند منافع خود را از خطر دست برد دشمن نگهدارند، گو اينكه پاره‏اى از ذخيره‏هاى دفاعى هست كه تهيه آن جز از عهده حكومت‏ها بر نمى‏آيد، و ليكن پاره‏اى ديگر هم هست كه مسئول تهيه آن خود افرادند، چون حكومت هر قدر هم نيرومند و داراى امكانات زيادى باشد به افراد مردم محتاج است، پس مردم هم بنوبه خود بايد قبلا فنون جنگى را آموخته و خود را براى روز مبادا آماده كنند. پس تكليف" و اعدوا ..."، تكليف به همه است.

" تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ وَ آخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ"- اين قسمت از آيه شريفه در مقام بيان تعليل جمله" وَ أَعِدُّوا لَهُمْ" است، و معنايش اين است كه اين قوا و امكانات دفاعى را تدارك ببينيد تا به وسيله آن دشمن خدا و دشمن خود را ترسانيده و از آنان زهر چشم گرفته باشيد، و اگر دشمن دين را هم دشمن خدا و هم دشمن ايشان خواند براى اين بود كه هم واقع را بيان كرده باشد و هم اينكه ايشان را تحريك نموده باشد.

و اينكه فرمود:" وَ آخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ" دلالت دارد بر اينكه منظور از" آخرين: ديگران" كه در مقابل اولين است آن افرادى هستند كه مؤمنين از دشمنى آنان‏