صفحهى 158
" وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ" «1» و همچنين آياتى ديگر.
و نهايت چيزى كه ممكن است در بسط الفت در افراد انسان و ارضاى دلهاى سرشار از خشم و دشمنى اثر كند مال و يا جاه و يا ساير نعمتهاى دنيوى است كه چون محبوب انسان است ممكن است با دادن آنها تا اندازهاى قانع و ساكتشان كرد، و ليكن اين گونه چيزها تنها در موارد جزئى نافع و مؤثر است، و اما دشمنى و كينههاى عمومى را از دلهايشان نمىزدايد، زيرا آتش غريزه زياده طلبى و بخل كه در دل تمامى افراد هست و در اثر مشاهده پارهاى از مزاياى زندگى در دست ديگران شعلهور مىگردد به هيچ وجه با پول و امثال آن خاموش نمىشود.
علاوه بر اينكه پارهاى از مزايا هست كه قابل بسط بر همه افراد نيست بلكه انفرادى و مختص به افراد انگشتشمارى است، مانند مزيت سلطنت و رياست عاليه و امثال آن. حتى جوامع مترقى و امتهاى متمدن هم نتوانستهاند براى اين درد دوائى به دست آورند و خشم و دشمنىهاى عمومى را ريشهكن كنند، و با اينكه در صدد بودهاند جز به اين مقدار موفقيت حاصل نكردند كه از شدت آن جلوگيرى نموده پيكر اجتماع را تا اندازهاى از شكنجه اين عذاب راحت كنند. و اما دشمنىهاى مربوط به موهبتهاى خصوصى از قبيل رياست و ملك كما كان به شدت خود باقى است، و هم چنان با شرارههاى خود دلهايى را مىسوزاند، و همواره عدهاى را به جان هم مىاندازد.
تازه اين چارهجويىهايى كه مىكنند به جامعه خودشان اختصاص دارد و اما جامعههاى بيرون از جامعهشان به حال آنان اعتنايى نمىشود و از منافع زندگى آنها تنها چيزهايى تامين مىشود كه با منافع خود اين جامعهها موافقت داشته باشد هر چند از راه ديگر، اقسام مختلف بلاء آنها را فرا گرفته باشد و روزگار با مشقتهاى گوناگون آنان را شكنجه دهد.
در اين ميان امت اسلام است كه خداوند بر او منت نهاده و صفت رذيله بخل را از دلهاى آنها زدوده و ميان دلهاى آنها ايجاد الفت نمود.
آرى، اسلام براى پديد آوردن چنين ملتى نخست مردم را به معارف الهى آشنا ساخت و آن معارف را در ميان آنان منتشر نمود و گوشزد كرد كه زندگى انسانى يك زندگى جاويدان
(1) و همه اقوام و ملل پيوسته در اختلاف خواهند بود مگر آن كس كه پروردگارت به او رحم كرده باشد و براى همين بيافريدشان. سوره هود آيه 119