صفحهى 313
باشند، هم چنان كه ممكن است عدهاى جلوتر از بقيه متنبه شده و برگشته باشند، و به يكى از اين دو جهت جزو پايداران و وفاداران بشمار رفته باشند، چون جنگ حنين جنگ عوان بوده يعنى بطول انجاميده و حملههاى متعددى در آن واقع شده است، و معلوم است كه حسابها و احصائيهها در چنين حالتى مثل حالت سلم و آرامش دقيق از آب درنمىآيد.
از همين جا اشكالى كه در گفتار بعضى است روشن مىشود، زيرا اين شخص روايت عبد اللَّه بن مسعود را ترجيح داده، و همچنين روايت ابن عمر را كه برگشتش بهمان روايت ابن مسعود است، چون در آن دارد عدد نفرات وفادار كمتر از صد نفر بوده، و دليل اين شخص اين است كه راويان اين گونه احاديث، حافظند و كسى كه وقايع را حفظ مىكند كلامش حجت است.
اشكال اين حرف اين است كه هر چند كلام كسى كه حفظ كرده بر كسى كه حفظ نكرده حجت دارد، ليكن حفظ در حال جنگ با آن همه تحول سريعى كه در اوضاع صحنه رخ مىدهد، غير از حفظ در حال غير جنگ است، در حال جنگ تنها به آن روايت و حفظى مىتوان اعتماد نمود كه قرائن بر صحتش دلالت كند، و با عقل و اعتبار نيز بسازد، و نسبت به حفظ و حافظش وثاقت در كار باشد، و در ميان راويان تنها عباس ماموريتى داشته كه متناسب به حفظ اين داستان و ساير جزئيات مربوط به آن بوده است.