ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 9 -صفحه : 565/ 361
نمايش فراداده

‌صفحه‌ى 361

اين كلمه در هر دو جاى آيه مورد بحث، حال است از ضميرى كه به مسلمين و يا مشركين برمى‏گردد و يا در اولى حال است از مسلمين و در دومى از مشركين، و يا به عكس.

پس در اينجا چهار احتمال هست، و از اين چهار وجه آنكه زودتر از بقيه به ذهن مى‏رسد وجه چهارمى است، و آن اين است كه بگوئيم كافة اولى حال است از مشركين و دومى از مسلمين، و اين تبادرى كه به ذهن دارد، براى اين است كه از نظر لفظ، اولى به مشركين نزديك‏تر است و دومى به مسلمين و بنا بر اين معناى آيه چنين مى‏شود:" با مشركين همه‏شان جنگ كنيد هم چنان كه ايشان با همه شما سر جنگ داشته و كارزار مى‏كنند".

در نتيجه آيه شريفه مانند آيه" فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ" مى‏شود كه قتال با همه مشركين را واجب مى‏سازد، و هر حكمى را كه آن آيه نسخ كرده اين نيز نسخ مى‏كند، و هر آيه ديگرى كه آن را تخصيص دهد و يا مقيد كند، اين را نيز تخصيص داده و مقيد مى‏سازد.

البته اين را هم بايد دانست كه اين آيه با همه اين احوال تنها متعرض قتال با مشركين، يعنى بت‏پرستان است، و شامل اهل كتاب نيست، زيرا قرآن هر چند تصريحا و يا تلويحا نسبت شرك به اهل كتاب داده ليكن هيچ وقت كلمه مشرك را بر آنان اطلاق نكرده، و اين كلمه را بطور توصيف، تنها در مورد بت‏پرستان بكار برده. بخلاف كلمه كفر كه يا به صيغه فعل، و يا به صيغه وصف به ايشان نسبت داده، همانطورى كه به بت‏پرستان اطلاق نموده.

اين را گفتيم تا كسى خيال نكند آيه مورد بحث يعنى آيه" وَ قاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً" ناسخ آيه اخذ جزيه از اهل كتاب و يا مخصص و يا مقيد آنست، البته در آيه مورد بحث وجوه ديگرى نيز گرفته‏اند كه چون فايده‏اى در نقل آن نبود از نقلش صرفنظر كرديم.

جمله" وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ" تعليم و يادآورى و در عين حال تحريك بر اتصاف به صفت تقوى است، و در نتيجه چند فايده بر آن مترتب است: اول اينكه پرهيزكاران را به نصرت الهى و غلبه و پيروزى بر دشمن وعده مى‏دهد و مى‏فهماند كه پيروزى همواره با حزب خدا است. دوم اينكه مؤمنين را نهى مى‏كند از اينكه در جنگها از حدود خدايى تجاوز نموده زنان و كودكان و كسانى را كه تسليم شده‏اند به قتل برسانند هم چنان كه خالد در جنگ حنين زنى را بقتل رسانده بود و رسول خدا (ص) كسى را نزد او فرستاد و از اين عمل نكوهيده‏اش نهى فرمود، و نيز مردانى از قبيله بنى جذيمه را با اينكه اسلام آورده بودند كشته بود و رسول خدا (ص) خون بهاى ايشان را پرداخت و سه مرتبه به درگاه خدا از عمل خالد بيزارى جست، و نيز اسامه مردى يهودى را كه اظهار اسلام كرده بود كشت و بهمان خاطر آيه" وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى‏ إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغانِمُ‏