صفحهى 438
آنها در آن جاودانهاند، و قصرهاى پاكيزهاى در بهشتهاى عدن و از همه بالاتر رضاى خود را وعده داده كه آن خود رستگارى عظيمى است (72).
اى پيغمبر! با كافران و منافقان كارزار كن، و بر آنان سخت بگير، و جاى ايشان (در آخرت) جهنم است، كه سرانجاميست بد (73).
به خدا سوگند مىخورند كه (چيزى) نگفتهاند و حال آنكه كلمه كفر را بزبان راندند و بعد از اسلامشان كافر شدند، و به امرى همت گماردند كه بدان نائل نشدند، و اين غرور و سرمستى علتى نداشت جز اينكه خدا و رسولش ايشان را از كرم خود توانگر و بى نياز كرده بود، حال اگر توبه كنند برايشان بهتر است، و اگر هم چنان روى بگردانند خدا در دنيا و آخرت عذابشان كند، عذابى دردناك، و در روى زمين دوست و ياورى نخواهند داشت (74).
اين آيات به ذكر يك خصوصيت ديگرى از خصوصيات منافقين و زشتى ديگرى از زشتيها و جرائم آنان مىپردازد كه همواره سعى داشتند با پرده نفاق آن را بپوشانند. آنان كمال مراقبت را داشتند كه مبادا آن زشتى از پرده بيرون بيفتد و سورهاى از قرآن در باره آن نازل شود و نقشه شوم آنان را نقش بر آب كند.
اين آيات خبر مىدهد از اينكه منافقين جمعيتى معتنا بهى بودهاند، چون مىفرمايد:
" إِنْ نَعْفُ عَنْ طائِفَةٍ مِنْكُمْ نُعَذِّبْ طائِفَةً- اگر ما از طائفهاى از شما بگذريم طائفه ديگرى از شما را عذاب خواهيم كرد". و نيز دلالت دارد بر اينكه منافقين با يك باند ديگرى از منافقين ارتباط داشتهاند، چون مىفرمايد:" الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ- مردان و زنان منافق با يكديگر ارتباط دارند" و نيز دلالت دارد بر اينكه همه ادعاى مسلمانى و ايمان داشتند، حتى آن روزى كه زبان به كلمه كفر باز كردند و كفر درونى خود را بيرون ريختند، چون آيه" قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمانِكُمْ" بخوبى بر اين معنا دلالت دارد.
و نيز برمىآيد همه براى پياده كردن نقشهاى كه با هم ريخته بودند فعاليت مىكردند و در موقع طرح آن به كفر خود تصريح كرده و تصميم بر امر بزرگى گرفته بودند، كه خداى تعالى ميان آنان و انجام تصميمشان حائل شد و اميدشان نااميد و نقشهها و فعاليتهايشان خنثى گرديد، و اين معنا را از آيه" وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَ كَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا" بخوبى مىتوان فهميد.
و نيز برمىآيد كه پارهاى از حركات و عمليات كه از تصميم خطرناك آنها حكايت