صفحهى 563
در ضمن حديثى طولانى كه در باره نقص ايمان و تماميت آن بيان داشته در جواب عمرو كه پرسيده است: من نقصان ايمان و تماميت آن را فهميدم، اينك بفرمائيد اين زيادت ايمان از كجا است؟ فرموده است: از آيه شريفه" وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ أَيُّكُمْ زادَتْهُ هذِهِ إِيماناً فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزادَتْهُمْ إِيماناً وَ هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ وَ أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ" و نيز آيه شريفه" نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدىً" «1».
چون اگر ايمان، كم و زياد و تماميت و نقصان نمىداشت، ديگر ايمان هيچ كس از كسى زيادتر نمىشد، و مردم همه از برخوردارى از اين نعمت يكسان مىشدند، و اصولا مردم همه يكسان مىشدند و برتريها همه از ميان مىرفت. آرى، بخاطر همين تماميت ايمان است كه مؤمنين داخل بهشت مىشوند و بخاطر زيادى آن است كه درجات مؤمنين در نزد خدا مختلف مىگردد و بخاطر نداشتن آن، كسانى كه در تحصيلش كوتاهى كردهاند به جهنم مىروند «2».
و در تفسير عياشى از زرارة بن اعين از ابى جعفر (ع) روايت كرده كه در تفسير آيه" وَ أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ" فرمود: يعنى شكى بر شكشان مىافزايد «3».
و در الدر المنثور در ذيل آيه" لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ" گفته است كه ابو نعيم در كتاب دلائل از ابن عباس روايت كرده كه گفت رسول خدا (ص) فرموده: هيچ يك از پدران و مادران من، با زنا همديگر را ملاقات نكردند، و خداوند لا يزال مرا از پشت پدرانى پاك به رحم مادرانى پاك و رحمهايى مصفا و مهذب منتقل مىكرد، و هر كجا كه از يك پدر فرزندانى بوجود مىآمد من به پشت آن فرزند منتقل مىشدم كه از همه پاكتر و بهتر بود «4».
مؤلف: در اين معنا روايات بسيارى از رجال حديث- چه از اصحاب و چه از غير ايشان- از قبيل عباس، انس، ابى هريره، ربيعة بن حارث بن عبد المطلب، پسر عمر، ابن عباس، على (ع)، محمد بن على، امام باقر، و جعفر بن محمد، امام صادق
(1) ما بر تو مىخوانيم داستان ايشان را به حق كه ايشان جوانمردانى بودند كه به خدا ايمان آوردند و ما هدايتشان را بيفزوديم. (2) اصول كافى ج 2 ص 37 ذيل ح 1 (3) تفسير عياشى ج 2 ص 118 ح 163 (4) الدر المنثور ج 3 ص 294