ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 9 -صفحه : 565/ 563
نمايش فراداده

‌صفحه‌ى 563

روايتى در باره نقص و تماميت ايمان و شدت و ضعف آن و روايتى در مورد پاك بودن پدران پيامبر (ص) از زنا

در ضمن حديثى طولانى كه در باره نقص ايمان و تماميت آن بيان داشته در جواب عمرو كه پرسيده است: من نقصان ايمان و تماميت آن را فهميدم، اينك بفرمائيد اين زيادت ايمان از كجا است؟ فرموده است: از آيه شريفه" وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ أَيُّكُمْ زادَتْهُ هذِهِ إِيماناً فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزادَتْهُمْ إِيماناً وَ هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ وَ أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ" و نيز آيه شريفه" نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدىً" «1».

چون اگر ايمان، كم و زياد و تماميت و نقصان نمى‏داشت، ديگر ايمان هيچ كس از كسى زيادتر نمى‏شد، و مردم همه از برخوردارى از اين نعمت يكسان مى‏شدند، و اصولا مردم همه يكسان مى‏شدند و برتريها همه از ميان مى‏رفت. آرى، بخاطر همين تماميت ايمان است كه مؤمنين داخل بهشت مى‏شوند و بخاطر زيادى آن است كه درجات مؤمنين در نزد خدا مختلف مى‏گردد و بخاطر نداشتن آن، كسانى كه در تحصيلش كوتاهى كرده‏اند به جهنم مى‏روند «2».

و در تفسير عياشى از زرارة بن اعين از ابى جعفر (ع) روايت كرده كه در تفسير آيه" وَ أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ" فرمود: يعنى شكى بر شكشان مى‏افزايد «3».

و در الدر المنثور در ذيل آيه" لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ" گفته است كه ابو نعيم در كتاب دلائل از ابن عباس روايت كرده كه گفت رسول خدا (ص) فرموده: هيچ يك از پدران و مادران من، با زنا همديگر را ملاقات نكردند، و خداوند لا يزال مرا از پشت پدرانى پاك به رحم مادرانى پاك و رحمهايى مصفا و مهذب منتقل مى‏كرد، و هر كجا كه از يك پدر فرزندانى بوجود مى‏آمد من به پشت آن فرزند منتقل مى‏شدم كه از همه پاكتر و بهتر بود «4».

مؤلف: در اين معنا روايات بسيارى از رجال حديث- چه از اصحاب و چه از غير ايشان- از قبيل عباس، انس، ابى هريره، ربيعة بن حارث بن عبد المطلب، پسر عمر، ابن عباس، على (ع)، محمد بن على، امام باقر، و جعفر بن محمد، امام صادق‏

(1) ما بر تو مى‏خوانيم داستان ايشان را به حق كه ايشان جوانمردانى بودند كه به خدا ايمان آوردند و ما هدايتشان را بيفزوديم.

(2) اصول كافى ج 2 ص 37 ذيل ح 1

(3) تفسير عياشى ج 2 ص 118 ح 163

(4) الدر المنثور ج 3 ص 294