صفحهى 81
ايشان خارجيت پيدا كرد كه به جان هم افتاده و از يكديگر كشتند، و در ميان كشتگان طلحه و زبير بود كه هر دو از اهل بدر بودند «1».
و نيز در الدر المنثور است كه احمد، بزاز، ابن منذر، ابن مردويه و ابن عساكر از مطرف روايت كردهاند كه گفت: ما به زبير گفتيم: يا ابا عبد اللَّه! خود شما خليفه (عثمان) را تنها گذاشتيد تا كشته شد، آن وقت خود شما آمديد و خون او را از على مطالبه كرديد؟ زبير گفت:
آرى ما در عهد رسول خدا (ص) و همچنين در عهد ابو بكر و عمر و عثمان آيه" وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً" را قرائت مىكرديم، و هرگز به خيالمان نمىرسيد كه خود ما به پا كننده آن فتنهايم، تا آنكه شد آنچه كه واقع گرديد «2».
و نيز در همان كتاب است كه عبد بن حميد و ابو الشيخ از قتاده (رضى اللَّه عنه) در ذيل آيه مزبور روايت كردهاند كه گفت: به خدا سوگند همه عقلاى از اصحاب محمد (ص) مىدانستند كه بزودى فتنههايى بر پا مىشود «3».
و نيز در الدر المنثور است كه ابو الشيخ و ابو نعيم و ديلمى در كتاب مسند الفردوس از ابن عباس (رضى اللَّه عنهما) از رسول خدا (ص) روايت كردهاند كه در ذيل جمله" وَ اذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ" شخصى از آن حضرت پرسيد يا رسول اللَّه! اين مردم چه كسانى هستند؟
فرمود: اهل فارسند «4».
مؤلف: اين روايت با سياق آيه سازگار نيست.
و در الدر المنثور در ذيل آيه" يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ" گفته: ابن جرير و ابن منذر و ابو الشيخ از جابر بن عبد اللَّه (رضى اللَّه عنه) روايت كردهاند كه گفت:
ابو سفيان از مكه بيرون شد، جبرئيل به رسول خدا (ص) خبر داد كه ابو سفيان در فلان مكان است، بيرون شويد تا راه را بر او بگيريد، و تصميم خود را از بيگانگان پنهان بداريد، مردى از منافقين نامهاى به ابو سفيان فرستاد، و به او گزارش داد كه محمد (ص) قصد شما را كرده مواظب خود باشيد، خداى تعالى در اين باره آيه" لا تَخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ ..." را نازل كرد «5».
(1) الدر المنثور ج 3 ص 177 (2 و 3 و 4) الدر المنثور ج 3 ص 177 (5) الدر المنثور ج 3 ص 178