حق مطلب اين است كه بشرايى كه در اول آيات سوره صافات آمده تنها بشارت به ولادت اسماعيل است و اين غير آن بشارتى است كه در ذيل آن آيات آمده كه صريحا نام اسحاق در آن برده شده، دليل بر اين معنا هم سياق آيات ذيل جمله" فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ" است كه بعد از اين بشارت مساله رؤيا و ذبح فرزند و مطالبى ديگر را آورده ناگهان در آخر مىفرمايد:" وَ بَشَّرْناهُ بِإِسْحاقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ" و اين سياق جاى شك باقى نمىگذارد كه منظور از غلام حليمى كه در اول آيات به ولادتش بشارت داده غير اسحاقى است كه بار دوم ولادتش را مژده داده است.
طبرى در تاريخ خود مىگويد: منظور از بشارت اولى مانند بشارت دومى در اين سوره بشارت به ولادت اسحاق است، هم چنان كه در ساير سورهها همين منظور است «1». ولى از نظر ما اين سخن درست نيست و ما در جلد هفتم اين كتاب در ضمن داستانهاى ابراهيم (ع) بحثى در اين معنا گذرانديم.
بحث توراتى اين قصه و تطبيق داستان قرآن با داستانى است كه تورات در اين باره آورده البته توراتى كه فعلا در دست هست كه ان شاء اللَّه اين تطبيق در ذيل آيات بعدى آنجا كه پيرامون داستان لوط بحث مىكنيم از نظر خواننده خواهد گذشت.
" بحثى پيرامون اين داستان از اين جهت كه جدال ابراهيم با ملائكه و تعبيرى به مثل" يُجادِلُنا فِي قَوْمِ لُوطٍ" و پاسخى از ملائكه به وى به مثل" يا إِبْراهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هذا" چه معنا دارد، آن هم از ابراهيمى كه در سابق گفتيم، سياق آيات و مخصوصا جمله" إِنَّ إِبْراهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ" جز به خير از آن جناب ياد نكرده و چنين بزرگوارى چطور با ملائكه جدال مىكند پاسخ اين سؤال اين است كه جدال آن جناب جز به انگيزه نجات بندگان خدا نبوده به اين اميد وساطت كرده كه شايد بعدها به راه خدا بيايند و به سوى اين راه هدايت شوند.