جناب شعيب (ع) اين حقيقت را بيان كرد و اعتراف نمود كه توفيقش از خداى تعالى است و اين خود يكى از فروعات فاطر بودن خدا نسبت به هر چيز است و همچنين از فروعات حافظ بودن خدا بر هر چيز و قائم بودنش بر هر نفسى (هر كسى) به آنچه كه انجام دهد مىباشد، هم چنان كه خودش فرمود:" الْحَمْدُ لِلَّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ" «1».
و نيز فرموده:" وَ رَبُّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ". «2»
و نيز فرموده:" أَ فَمَنْ هُوَ قائِمٌ عَلى كُلِّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ" «3».
و نيز فرمود:" إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا". «4»
و حاصل اين آيات اين است كه خداى تعالى كسى است كه اشياء را از عدم بيافريد و اعمال اشياء را نيز او به اشياء داد، روابطى هم كه بين اشياء هست او برقرار كرد، چون هستى هر چيز از خدا است و او است كه هر چيزى را در قبضه قدرت خود نگه داشته و آثار روابط بين اشياء را نيز در قبضه قدرتش دارد و نمىگذارد اشياء زايل گشته در پس پرده بطلان غايب گردند. و لازمه اين مطلب اين است كه خداى تعالى وكيل هر چيزى در تدبير امور آن چيز باشد پس اثر هر چيز در تحقق روابطى كه بين آن اثر و ساير اشياء هست منسوب به خدا و مستند به اوست چون او محيط به هر چيز و قاهر بر آن است و در عين حال اثر آن چيز به اذن خدا منسوب به آن چيز نيز هست. و بر كسى كه خود را بنده او مىداند و عالم به مقام پروردگار خويش و عارف به اين حقيقت باشد واجب است كه با انشاى توكل بر پروردگارش و رجوع به او آن حقيقت را ممثل سازد، و به همين جهت جناب شعيب (ع) بعد از آنكه گفت: توفيقم به خدا است، دنبالش انشاى توكل و انابه نموده، گفت:"
عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ".
(2) پروردگار تو بر هر چيز حافظ و نگهبان است." سوره سبا، آيه 21"
(3) آيا كسى كه قائم بر هر نفسى است بدانچه مىكند- مثل معبودى سنگى و بى شعور است؟ " سوره رعد، آيه 33"
(4) خداى تعالى است كه آسمانها و زمين را از اينكه فرو بريزند نگه مىدارد." سوره فاطر، آيه 41"