قدرت نداشتن ملائكه و جن كه مورد پرستش مشركين هستند خيلى روشن نيست، و دليل روشنى نداريم كه بطور مطلق جن و ملك هيچ قدرتى ندارند.
و اگر بگويى: دليلش اين است كه مشركين دست به دامن جن و ملك مىشوند، و اجابتى نمىبينند، جواب مىدهيم ما مسلمانها هم دست به دامن خدا مىشويم و دعاهايمان مستجاب نمىشود.
بعضى «1» ديگر گفتهاند: مراد اين است كه اصلا قدرتى بر نفع و ضرر ندارند و استدلال مىكنند به دليل اشعريها كه مىگويند تمامى ممكنات در ابتداى تكوينشان مستند به خدايند، و ما در پاسخ آنان مىگوييم جن و انس و ملائكه هر چند كه الآن قدرت دارند، ليكن در آغاز هم خودشان و هم قدرتشان مستند به خدايند پس در حقيقت مستقلا هيچ قدرتى ندارند.
و ليكن هر چند كه قرآن براى ملائكه و جن اثبات انواع قدرت مىكند آن هم نه در يك آيه و دو آيه بلكه در آيات بسيارى كه نمىتوان تاويلش كرد ولى در عين حال حقيقت قدرت را در نظائر آيه" أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً" «2» به خدا اختصاص مىدهد.
و از اينجا مىفهميم كه غير خدا اگر چيزى يا كسى قدرتى دارد قدرتش از قدرت خدا نشات گرفته است، يعنى خدا او را قادر ساخته است، و اگر چيزى را مالك است خداوند تمليكش كرده، پس احدى نيست كه در قدرت و ملكى مستقل باشد مگر خود او، و قدرت و ملكهايى كه در دست ديگران است عاريتى مىباشد و تاثيرش نيز بستگى به اذن خدا و مشيت او دارد.
بنا بر اين نمىتوان احتجاج آيه شريفه را منوط بر اين دانست كه ملائكه و جن و انس كه مورد پرستش بتپرستان قرار گرفتهاند اصلا قدرت ندارند، بلكه حجت مزبور مبتنى بر اين است كه خدايان، مستقل در ملك و قدرت نيستند، و در هر چه دارند مثل خود پرستش كنندگانشان محتاج به خدايند، و به درگاه او روانند و اگر بتپرستان اين خدايان را مىخوانند از آنجايى كه دعا متوجه قدرت مستقل مىشود نه به قدرت كسى كه قدرتش و ملكش به تمليك ديگرى است، پس در حقيقت دعا و مسئلت ايشان هم متوجه درگاه خداى تعالى است، و در حقيقت از او مىخواهند نه از بتها.
و اما به اين سخن مفسر كه گفت:" دليلى واضح و روشن نداريم كه ملائكه و
(1) روح المعانى، ج 15، ص 98. (2) سوره بقره، آيه 165.