ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 13 -صفحه : 558/ 230
نمايش فراداده

پيروان تورات، اى پيروان انجيل، اى پيروان قرآن، از آنجا كه قبلا اشكالش را خوانديد، ديگر تكرار نمى‏كنيم.

بعضى «1» ديگر گفته‏اند مراد از" امام" پيغمبر است كه پيشواى پيروان حق است، و شيطان و پيشوايان ضلالت كه پيشواى رهروان باطل است، و گفته مى‏شود پيروان ابراهيم را بياورند، و پيروان موسى را بياوريد، پيروان محمد را بياوريد، اهل حق برمى‏خيزند در حالى كه كتابهايشان به دست راستشان داده شده، بعد صدا مى‏زنند پيروان شيطان و رهروان رؤساى ضلالت را بياوريد، عده‏اى هم به اين عنوان حاضر مى‏شوند.

و ليكن اين وجه مبنى بر اين است كه امام در آيه به معناى عرفيش بوده باشد يعنى آن فرد از عقلا كه ديگران به وى اقتداء و از او پيروى كنند، و اگر معناى خاص ديگرى در عرف قرآن داشته باشد نمى‏توانيم حمل بر اين معناى عرفى كنيم، و اتفاقا اين كلمه در عرف قرآن معناى مخصوصى دارد و لذا هر جا اطلاق شود به آن معنا حمل مى‏شود، و آن عبارت است از كسى كه به امر خدا هدايت مى‏كند، و يا در گمراهى به وى اقتداء مى‏شود.

و از جمله «2» اقوال، يكى ديگر اين است كه مراد از" امام" نامه اعمال مردم است، هم چنان كه گفته مى‏شود: اى اصحاب كتاب خير، و اى اصحاب كتاب شر و اگر نامه اعمال را امام ناميده براى اين بوده كه مردم تابع حكم آنند، هر حكمى كه كرد چه بهشت و چه دوزخ چاره‏اى جز اطاعت ندارد.

اين وجه نيز باطل است، و معنا ندارد نامه اعمال و پرونده زندگى افراد، را پيشوا و امام بنامند با اينكه نامه تابع اعمال آدمى است نه اينكه انسان تابع آن باشد، پس اگر آن را تابع بناميم مناسب‏تر است تا متبوع، و اما اين توجيهى كه برايش كرده‏اند و گفته‏اند كه مردم تابع حكم آن كتابند، آن نيز صحيح نيست، زيرا آنكه اطاعت و پيروى مى‏شود حكمى است كه خداوند بعد از پخش نامه‏ها و پس از سؤال و سنجيدن اعمال و شهادت شهود مى‏كند، نه حكم كتاب، چون كتاب حكم بهشت و دوزخ ندارد تنها مشتمل بر متن اعمال از خير و شر است.

از همين جا روشن مى‏شود كه مراد از" امام" لوح محفوظ و يا صحيفه اعمال امت نيز- كه آيه" كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعى‏ إِلى‏ كِتابِهَا" «3» بدان اشاره مى‏كند- نيست، زيرا كتاب در آيه مذكور

(1) مجمع البيان، ج 4، جزء 15، ص 77 به نقل از مجاهد و قتاده.

(2) روح المعانى، ج 15، ص 121.

(3) سوره جاثيه، آيه 28.