ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 15 -صفحه : 583/ 158
نمايش فراداده

روايت كرده كه در ذيل آيه:" لا تَدْخُلُوا بُيُوتاً غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا عَلى‏ أَهْلِها" فرموده:" استيناس" عبارت است از صداى پا و سلام كردن «1».

مؤلف: اين روايت را صدوق هم در معانى الاخبار از محمد بن حسن به طور رفع از عبد الرحمن نامبرده از امام صادق (ع) نقل كرده «2».

و در مجمع البيان از ابى ايوب انصارى روايت كرده كه گفت: به رسول خدا (ص) عرض كردم: كه استيناس به چه نحو صورت مى‏گيرد؟ فرمود به اينكه آدمى تسبيح و حمد و تكبير گويد و تنحنح كند تا اهل خانه بفهمند «3».

و از سهل بن سعد روايت شده كه گفت مردى سر زده وارد يكى از اطاقهاى رسول خدا (ص) شد، رسول خدا (ص) داشت سر خود را شانه مى‏زد، و فرمود: اگر من بدانم كه تو نگاه مى‏كردى همان شانه را به دو چشمت مى‏كوبيدم، اينطور استيذان كردن همان نگاه كردن و حرام است «4».

و روايت شده كه مردى از رسول خدا (ص) پرسيد آيا از مادرم هم اذن دخول بخواهم؟ فرمود: آرى، گفت: آخر او غير از من خادمى ندارد، باز هر وقت بر او وارد مى‏شوم استيذان كنم؟ فرمود آيا دوست دارى او را برهنه ببينى؟ آن مرد گفت نه فرمود: پس استيذان كن «5».

و نيز روايت شده كه مردى مى‏خواست به خانه رسول خدا (ص) در آيد تنحنح كرد، حضرت از داخل خانه به زنى به نام روضه فرمود: بر خيز به اين مرد ياد بده كه به جاى تنحنح بگويد السلام عليكم آيا داخل شوم؟ آن مرد شنيد و همين طور گفت. پس فرمود: داخل شو «6».

مؤلف: در الدر المنثور هم از جمعى از صاحبان جوامع حديث روايت اولى را از ابى ايوب، و دومى را از سهل بن سعد، و چهارمى را از عمرو بن سعد ثقفى آورده «7».

و در الدر المنثور است كه ابن مردويه از عبادة بن صامت روايت كرده كه شخصى از رسول خدا (ص) پرسيد: چرا در هنگام ورود به خانه‏ها بايد استيذان كرد؟

(1) تفسير قمى، ج 2، ص 101.

(2) معانى الاخبار، ص 163.

(3 و 4 و 5) مجمع البيان، ج 7، ص 135.

(6) مجمع البيان، ج 7، ص 136.

(7) الدر المنثور، ج 5، ص 38 و 39.