اين تقلب به خاطر ظهور حقيقت و كنار رفتن پردهها از روى حقايق است، مانند آيه" فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ" «1» و آيه" وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ" «2» و آياتى ديگر.
در نتيجه اين تقلب دلها و ديدگان در آن روز از مشاهده و رؤيت دنيايى كه خاصيتش غفلت از خدا و حق و حقيقت است به سوى سنخ ديگرى از مشاهده و رويت متصرف مىشود، و آن عبارت است از رؤيت به نور ايمان و معرفت كه مؤمن آن روز با نور پروردگارش بينا مىگردد، در نتيجه چشمش به كرامتهاى خدا مىافتد، بر خلاف كفار كه آن روز از جهت اين نور كورند. و جز آنچه مايه بدبختى ايشان است نمىبينند، هم چنان كه درباره آن روز فرموده:" وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها" «3» و نيز فرموده:" يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ يَسْعى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ" «4» و نيز فرموده:" وَ مَنْ كانَ فِي هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى" «5» و همچنين فرموده:" وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ" «6» و نيز فرموده:" كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ" «7».
از آنچه گذشت چند نكته روشن گرديد:
اول، علت اينكه در ميان همه اوصاف قيامت، صفت تقلب قلوب و ابصار را ذكر فرمود اين است كه منظور آيه بيان آن وسيلهاى است كه بايد با آن، به سوى هدايت خدا به نورش كه همان نور ايمان و معرفت و نور مخصوص به روز قيامت و بينايى در آن روز است توسل جست، و معلوم است كه در چنين مقامى از ميان صفات قيامت مناسبتر همان تقلب قلوب و ابصار مىباشد.
دوم اينكه: مراد از قلوب و ابصار جانها و بصيرتها است.
سوم اينكه: توصيف روز قيامت به دو صفت" تقلب قلوب" و" تقلب ابصار" به منظور
(1) پردهات را از جلوت برداشتيم به همين جهت امروز ديدهات نيز مىبيند. سوره ق، آيه 22. (2) از ناحيه خدا حقايقى بر ايشان كشف شد كه هيچ احتمالش را نمىدادند، سوره زمر، آيه 47. (3) سوره زمر، آيه 69. (4) روزى كه مؤمنين را مىبينى در حالى راه مىروند كه نورشان از پيش رو و دستشان در حركت است. سوره حديد، آيه 12. (5) آنكه در اين سرا كور است در آخرت هم كور است. سوره اسراء، آيه 72. (6) و دلهايى كه در اين روز خرم و به سوى پروردگارشان نظر افكنند. سوره قيامت، آيات 22 و 23. (7) حاشا كه ايشان در امروز از ديدن پروردگارشان در پردهاند. سوره مطففين، آيه 15.