مجالس باطل حاضر نمىشوند. از ميان اين دو احتمال، ذيل آيه با احتمال دومى مناسبتر است.
" وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً"- كلمه" لغو" به معناى هر عمل و گفتارى است كه مورد اعتنا نباشد، و هيچ فايدهاى كه غرض عقلا بر آن تعلق گيرد نداشته باشد، و به طورى كه گفتهاند: شامل تمامى گناهان مىشود. و مراد از" مرور به لغو" گذر كردن به اهل لغو است در حالى كه سر گرم لغو باشند.
و معناى آيه اين است كه: بندگان رحمان چون به اهل لغو مىگذرند و آنان را سرگرم لغو مىبينند، از ايشان روى مىگردانند، و خود را پاكتر و منزهتر از آن مىدانند كه در جمع ايشان در آيند، و با ايشان اختلاط و همنشينى كنند.
" وَ الَّذِينَ إِذا ذُكِّرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْها صُمًّا وَ عُمْياناً"" خرور بر زمين" به معناى سقوط بر زمين است و گويا در آيه شريفه كنايه است از ملازمت و گرفتن چيزى به اين صورت كه به روى آن بيفتد.
و معناى آيه شريفه اين است كه: بندگان رحمان چون متذكر آيات پروردگارشان مىشوند و حكمت و موعظهاى از قرآن او و يا وحى او مىشنوند، كوركورانه آن را نمىپذيرند و بدون اينكه تفكر و تعقل كنند بيهوده و بى جهت، دل به آن نمىبازند، بلكه آن را با بصيرت مىپذيرند و به حكمت آن ايمان آورده به موعظه آن متعظ مىشوند و در امر خود، بر بصيرت و بر بينهاى از پروردگار خويشند.
" وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً" راغب در مفردات مىگويد: وقتى مىگويند" فلان قرت عينه"، معنايش اين است كه: فلانى خوشحال و مسرور شد، و به كسى كه مايه مسرت آدمى است نور چشم و قرة عين گفته مىشود، هم چنان كه در قرآن كريم فرموده:" قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَ لَكَ" و نيز فرموده:" هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ". بعضى از علما گفتهاند: اصل اين كلمه از" قر" به معناى خنكى و سردى گرفته شده و معناى" قرت عينه" اين است كه: ديدگانش خنك شد و از آن حرارتى كه در اثر درد داشت، بهبودى يافت. بعضى ديگر گفتهاند: از باب بهبودى يافتن از حرارت درد چشم نيست، بلكه از اين بابت است كه اشك شادى خنك، و اشك اندوه داغ است، و به همين جهت به كسى كه به او نفرين مىكند مىگويند: خدا چشمش را داغ كند.
بعضى ديگر گفتهاند: اين كلمه از قرار گرفته شده، و معناى جمله" قرت عينه" اين است كه:
خدا به او چيزى داد كه چشمش آرامش و قرار يافت، و ديگر چشمش به دست اين و آن