كريم خواند، وجوهى ذكر كردهاند، يكى اينكه: چون آن نامه نامه مهر شده بود و در حديث هم آمده كه اكرام كتاب به مهر كردن آن است حتى بعضى «1» از اين مفسرين ادعا كردهاند كه معناى كرامت نامه، مهر آن است، وقتى گفته مىشود: من كتاب را اكرام كردم و نامه من كريم شد، معنايش اين است كه آن را مهر نهادم.
بعضى «2» ديگر گفتهاند: وجهش اين است كه خط آن فوق العاده زيبا بوده و بيانى شيوا داشته.
بعضى «3» ديگر گفتهاند كه: از اين جهت كريمش خواند كه از راه غير طبيعى يعنى به توسط مرغ هوا به او رسيده است، كه چه بسا خيال كرده است كتابى است آسمانى، و از اين قبيل وجوه بى پايه و بى اساس ديگر.
و حال آنكه خواننده خوب مىداند كه اين وجوه همه از قبيل تفسير به راى است، كه كسى را قانع نمىكند و ظاهرا آن علتى كه اينان را به اين حرفها كشانيده اين است كه:
خيال كردهاند جمله" إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ ... مُسْلِمِينَ" حكايت متن كتاب است و آن گاه ديدهاند كه اين حرف با حمل جمله" كه اين از سليمان است و اينكه بسم اللَّه ..." بر تعليل و بيان علت كرامت كتاب نمىسازد، لذا براى رفع اين ناسازگارى آن طور كه ديديد به دست و پا افتادهاند.
و ما در جواب از اين پندار، مىگوييم: ظاهر" ان" مفسره در جمله" أَنْ لا تَعْلُوا عَلَى" اين است كه عبارت اصلى كتاب را نقل به معنا كند، نه اينكه بخواهد متن آن را حكايت كند و مضمونش نهى از علو بر صاحب نامه و امر به آمدن ملكه و تسليم او شدن است، پس اصلا هيچ محذورى در بين نيست.
" أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَ أْتُونِي مُسْلِمِينَ" كلمه" ان" تفسيرى است كه در اينجا مضمون نامه سليمان را تفسير مىكند. كه بيانش گذشت.
و اينكه گفتيم بعضى «4» گفتهاند: كلمه" ان" مصدريه و كلمه لا نافيه است صحيح نيست، براى اينكه اگر چنين باشد اولا مستلزم تقدير گرفتن مبتداء و يا خبرى بدون جهت است، (كه هيچ اجبارى به اينكار نيست). و ثانيا اينكه مىبينيم جمله" و اتونى" را بر آن
(1) تفسير كشاف، ج 3، ص 363. (2) مجمع البيان، ج 7، ص 219. (3) روح المعانى، ج 19، ص 195. (4) روح المعانى، ج 19، ص 196.