خارج شود، در اين هنگام وقت آن مىرسد كه آن آيت خارق العاده كه وعده داده بوديم نشانشان دهيم، و حق را برايشان آن چنان بيان مىكنيم كه ديگر جز اعتراف به حق چارهاى برايشان نماند، پس در آن هنگام آن آيت را كه دابه و جنبندهاى است از زمين بيرون مىآوريم، تا با ايشان صحبت كند.
اين آن معنايى است كه با كمك سياق و به هدايت تدبر در آيه به دست مىآيد.
ولى مفسرين در معناى آن حرفهاى عجيب و غريبى زدهاند و در معناى مفردات آيه و جملههاى آن دقتهاى زياده از حد كردهاند، و همچنين در آنچه از آيه فهميده مىشود و در حقيقت اين جنبنده، و صفات آن و معناى سخن گفتنش و كيفيت خروج آن، و زمان خروجش و اينكه چند مرتبه از زمين بيرون مىآيد و در چه مكانى بيرون مىشود، اقوال بسيارى گفتهاند، كه به هيچ يك آنها نمىتوان اعتماد كرد، مگر به زور و به همين جهت از نقل آنها و بحث در پيرامونش صرف نظر كرديم، اگر كسى بخواهد بدانها اطلاع يابد بايد به تفاسير مطول مراجعه كند.
" وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآياتِنا فَهُمْ يُوزَعُونَ" كلمه" فوج"- بطورى كه راغب گفته- به معناى جماعتى است كه به سرعت عبور كنند «1» و كلمه" يوزعون"، مضارع از ايزاع است كه به معناى نگاه داشتن و جلوگيرى از حركت آنان است، به طورى كه اول جمعيت با آخرش يك جا گرد آيند.
كلمه" يوم" در" وَ يَوْمَ نَحْشُرُ" منصوب است تا ظرف باشد براى فعلى مقدر و تقدير كلام" و اذكر يوم نحشر- بياد آر روزى كه محشور مىكنيم" است و مراد از" حشر"، جمع كردن بعد از مرگ است، چون محشورين عبارتند از فوجى از هر امت، و تمامى امتهاى زنده هيچ وقت در زمان واحد جمع نمىشوند. و كلمه" من" در جمله" مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ" براى تبعيض است و در جمله" مِمَّنْ يُكَذِّبُ"، هم ممكن است براى بيان باشد و هم براى تبعيض.
و مراد از آيات در جمله" يُكَذِّبُ بِآياتِنا" مطلق آياتى است كه بر مبدأ و معاد دلالت مىكند، كه از آن جملهاند انبياء و امامان و كتب آسمانى، نه اينكه مراد از آيات، قيامت و حوادث واقعه در آن و هنگام قيام آن باشد و نه آيات قرآنى به تنهايى، براى اينكه حشر، منحصر در امت اسلامى نيست، بلكه از امتهاى مختلف، از هر امتى فوجى محشور مىشوند.
و از عجايب، اصرارى است كه بعضى «2» از مفسرين كردهاند بر اينكه: اين كلام
(1) مفردات راغب، ماده" فوج". (2) روح المعانى، ج 20، ص 24.