صفحهى 125
بيابان در بين جمعيت در زمين فرو رفتند، به طورى كه بقيه اسرائيليان كه در اطرافشان بودند از صداى آنان فرار كردند، چون با خود گفتند: ممكن است ما را هم فرو ببرد، آن گاه آتشى از ناحيه رب بيرون آمد، و آن دويست و پنجاه مرد را كه بخور آورده بودند بسوزانيد، اين بود آن مقدار از داستان تورات كه مورد حاجت ما بود.
و در مجمع البيان در ذيل آيه" إِنَّ قارُونَ كانَ مِنْ قَوْمِ مُوسى" گفته است: كه وى پسر خاله موسى (ع) بود،- نقل از عطاء از ابن عباس، و از روايت امام صادق (ع) «1».
و در تفسير قمى در ذيل جمله" ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ ..." گفته: كليد گنجينههايش را جمعى نيرومند نمىتوانستند حمل و نقل كنند «2».
و در معانى الاخبار به سند خود از موسى بن اسماعيل بن موسى بن جعفر (ع) از پدرش از جدش از آباى گرامش از على (ع) روايت كرده كه در ذيل جمله" وَ لا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا" فرمود: سلامتى و نيرومندى و فراغت و جوانيت و نشاطت را فراموش مكن، و با اين سرمايههاى گرانبها آخرت خود را تامين نما «3».
و نيز در تفسير قمى در ذيل جمله" فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ" گفته: قارون با جامههاى رنگين، و دامن بلند از خانه بيرون مىآمد، و دامن خود را به زمين مىكشيد «4».
و در مجمع البيان مىگويد: زاذان از امير المؤمنين (ع) روايت كرده كه در دوران خلافتش در بازارها قدم مىزد و گم شدگان را به مقصد مىرساند، و ضعيفان را كمك مىكرد، و به فروشندگان و بقالان مىگذشت، و قرآن را پيش رويش باز مىكرد، و مىخواند:" تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً" و مىفرمود: اين آيه در باره اهل عدالت و تواضع از واليان امور، و در باره قدرتمندان از ساير مردم نازل شده «5».
و نيز در مجمع البيان آمده كه سلام اعرج از امير المؤمنين (ع) روايت كرده كه فرمود: بند كفش كسى باعث عجب او مىشود، و به همين جهت مشمول اين آيه مىشود،
(1) مجمع البيان، ج 7، ص 266. (2) تفسير قمى، ج 2، ص 144. (3) معانى الاخبار، ص 325. (4) تفسير قمى، ج 2، ص 144. (5) مجمع البيان، ج 7، ص 269.