صفحهى 160
ضمنى دلالت داشت بر اينكه اگر حاضر شوند و خطاهاى مؤمنين را گردن بگيرند، آن خطا، به عهده آنان منتقل مىشود، و خدا هم چنين اجازهاى به ايشان مىدهد، جمله مورد بحث مىفرمايد كه در اين دعوايشان دروغ مىگويند، پس تكذيب جمله مورد بحث مربوط به دعوايى است كه از فحواى كلام آنان استفاده مىشد، نه از خود كلامشان، چون در كلامشان دروغى نمىگفتند.
" وَ لَيَحْمِلُنَّ أَثْقالَهُمْ وَ أَثْقالًا مَعَ أَثْقالِهِمْ، وَ لَيُسْئَلُنَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَمَّا كانُوا يَفْتَرُونَ" اين آيه تتمه كلام سابق است، كه مشركين را رد مىكرد، و جنبه استدراك دارد، و معنايش اين است كه: كفار نمىتوانند عين خطاهاى مؤمنين را حمل كنند، براى اينكه خطاى هر كسى به گردن خود اوست، و ليكن خطاهاى خود را با مثل وزر و وبال مؤمنينى كه به دست آنان كافر شدهاند، حمل مىكنند بدون اينكه چيزى از وبال خود آن شخص از ايمان برگشته، كم شود، اما از وبال آنان كم نمىشود؟ براى اينكه به اختيار خود دست از اسلام برداشتند، و اما مشركين كه مثل خطاهاى آنان را با خطاهاى خود حمل مىكنند، براى اينكه باعث گمراهى آنان شدند، پس دو عذاب خواهند ديد يكى براى ضلالتشان و يك عذاب ديگر براى اضلالشان.
پس مىتوان گفت آيه مورد بحث در معناى آيه" لِيَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ كامِلَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ" «1»، مىباشد.
" وَ لَيُسْئَلُنَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَمَّا كانُوا يَفْتَرُونَ"- اين جمله مىفهماند كه شرك مشركين افتراء بر خداى سبحان است، و همچنين اين ادعايشان كه ما مىتوانيم به آنچه وعده داديم كه خطاياى شما را حمل كنيم وفا كنيم، و خدا چنين اجازهاى به ما داده.
در الدر المنثور است كه ابن ضريس، و نحاس، و ابن مردويه، و بيهقى در دلائل، از ابن عباس، و نيز ابن مردويه، از عبد اللَّه بن زبير، روايت كرده كه گفت: سوره عنكبوت در مكه نازل شد «2».
(1) تا آنكه در قيامت بدوش كشند همه وزر خود را، و مقدارى از وزر كسانى را كه بدون علم و دليل گمراه كردند. سوره نحل، آيه 25. (2) الدر المنثور، ج 5، ص 140.