صفحهى 235
شده است،- دقت بفرماييد-.
سوم اينكه: مراد از" نصر اللَّه" يارى مؤمنين عليه مشركين در روز جنگ بدر است، نه يارى روم عليه فرس، هر چند كه هر دو يارى در يك زمان اتفاق افتاده باشد، پس گويا فرموده: روم به زودى و در چند سال بعد غلبه مىكند، و در هنگام غلبه روم مؤمنين هم بر مشركين غلبه مىكنند، و به نصرتى كه خدا به ايشان داده خوشحال مىگردند. اشكال اين وجه اين است كه: با جمله:" خدا هر كه را بخواهد يارى مىكند" سازگار نيست.
چهارم اينكه: مراد از" نصرت" نصرت مؤمنين است، اما نه در جنگ بدر، بلكه به همين كه روم طبق پيشگويى قرآن غلبه كرده، چون اين پيشامد مؤمنين را سرفراز مىكند، و مىتوانند قرآن و دين خود را به رخ كفار بكشند.
بعضى «1» ديگر گفتهاند:" مراد از" نصرت"، استيلاى بعضى از كفار بر بعضى ديگر، و تفرقه كلمه آنها و شكستن شوكت آنهاست". و اين وجوه و امثال اينها وجوه قابل اعتناء نيست.
" وَعْدَ اللَّهِ، لا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ" كلمه" وَعْدَ اللَّهِ" مفعول مطلق فعل حذف شده است، و تقدير آن" وعد اللَّه وعدا" مىباشد، يعنى خدا وعده داده وعده دادنى چنين و چنان. و جمله" لا يخلف" از اخلاف است، و اخلاف به وعده وفا نكردن است. و جمله" وَعْدَ اللَّهِ" تاكيد و تثبيت وعده سابق است، كه مىفرمود" سَيَغْلِبُونَ"، و" يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ"، هم چنان كه جمله" لا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ"، تاكيد و تثبيت جمله" وَعْدَ اللَّهِ" است.
مساله خلف وعده نكردن خدا، در آيه مورد بحث و آيه" إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْمِيعادَ" «2» آمده، كه به كلى خلف وعده را از خدا نفى مىكند و خلف وعده هر چند در پارهاى اوقات از قبيل موارد اضطرارى عملى پسنديده مىشود، و به همين جهت مىتوان گفت قبح آن ذاتى نيست، و ليكن از آنجايى كه هيچ عاملى خدا را مضطر به خلف وعده نمىكند، پس خلف وعده در حق او هميشه زشت است.
علاوه بر اين خلف ملازم با كمبود داشتن است، و خدا كاملى است كه كمبود در باره او محال است.
(1) روح المعانى، ج 21، ص 21. (2) به درستى كه خداوند از وعده خود تخلف نمىكند. سوره رعد، آيه 31.