صفحهى 236
از اين هم كه بگذريم خودش در آيات مذكور از كلام مجيدش خبر داده كه خلف وعده نمىكند، و او راستگوترين راستگويان است، و همو است كه در كلام بى مانندش فرموده:
" وَ الْحَقَّ أَقُولُ" «1».
" وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ"- يعنى و ليكن بيشتر مردم به شؤون خداى تعالى جاهلند، و به وعده او اطمينان و وثوق ندارند، او را چون امثال خود مىپندارند، كه هم راست مىگويند، و هم دروغ، هم وعده مىدهند، و هم خلف وعده مىكنند.
" يَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ" جمله" يعلمون" به طورى كه در كشاف گفته- بدل است از جمله" لا يعلمون" و با در نظر گرفتن اينكه هر جا بدل در كلام آيد" مبدل منه" آن در حكم سقوط است، از اين به دست مىآيد كه فرقى بين ندانستن يعنى جهل و بين دانستنى كه از امور مادى تجاوز نمىكند نيست، يعنى كسى كه عملش تنها در امور مادى است، در حقيقت با جاهل هيچ فرقى ندارد «2».
بعضى «3» ديگر گفتهاند:" جمله مذكور استثنايى است، مىخواهد علت جهلشان را بيان كند، جهلشان به حقانيت وعده خدا، و اينكه امر به دست اوست، چه قبل و چه بعد، و او مؤمنين را عليه كفار يارى خواهد كرد، و آن علت اين است كه: علم خود را به امورى مادى اختصاص دادهاند، و معناى آن اين است كه: كفار حقايق مذكور را نمىدانند، و علمى ندارند، مگر به امور ظاهرى دنيا" و اين ظاهرتر است.
و اگر كلمه" ظاهرا" را نكره آورد، و فرمود: ظاهرى از حيات دنيا را مىدانند، براى اين است كه آن را تحقير كند، و ظاهر حيات دنيا، در مقابل باطن آن، همان چيزهايى است كه با حواس ظاهريشان احساس مىكنند، و اين احساس وادارشان مىكند كه در پى تحصيل آن برآيند، و به آن دلبسته، غير آن را يعنى حيات آخرت، و معارف مربوط به آن را فراموش كنند، و از خيرات و منافعى كه در آن است، و منافع و خيرات واقعى و به حقيقت معناى كلمه است غفلت بورزند.
بعضى «4» ديگر گفتهاند:" كلمه" ظاهر" در آيه به معناى زايل است، و استشهاد
(1) من همواره حق مىگويم. سوره ص، آيه 84. (2) تفسير كشاف، ج 3، ص 468. (3) روح المعانى، ج 21، ص 22. (4) روح المعانى، ج 21، ص 21.