صفحهى 33
و كلمه" مدين"- به طورى كه در كتاب مراصد الاطلاع آمده- نام شهرى بوده كه شعيب در آنجا مىزيسته، و اين شهرى بوده در كنار درياى" قلزم" روبروى" تبوك" كه از تبوك تا آنجا شش منزل مسافت بوده، و از تبوك بزرگتر، چاهى هم كه گوسفندان شعيب از آن آب داده مىشد در همانجا بوده «1» و بعضى «2» ديگر گفتهاند:" اين شهر در هشت منزلى مصر بوده، و از قلمرو حكومت فرعون خارج بوده، و به همين جهت موسى (ع) متوجه آنجا شده است".
و معناى آيه اين است كه: وقتى موسى (ع) بعد از بيرون شدن از مصر متوجه مدين شد، گفت: از پروردگارم اميدوارم كه مرا به راه وسط هدايت كند، و دچار انحراف از آن و ميل به غير آن، نگشته و گمراه نشوم.
از سياق- به طورى كه ملاحظه مىفرماييد- برمىآيد كه آن جناب قصد مدين را داشته، ولى راه را بلد نبوده، از پروردگارش اميد داشته كه او را به راه مدين هدايت كند.
" وَ لَمَّا وَرَدَ ماءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ يَسْقُونَ ..."
كلمه" تذودان" تثنيه" تذود" است و آن مضارع است از ماده" ذود"، كه به معناى حبس و منع است، و مراد از آن، اين است كه: آن دو زن گوسفندان خود را از اينكه به طرف آب بروند، و يا از اينكه با گوسفندان مردم مخلوط شوند، جلوگيرى مىكردند، هم چنان كه مراد از كلمه" يسقون" آب دادن به گوسفندان و چهارپايان است و كلمه" رعاء" به معناى چوپان است، كه كارش چرانيدن گوسفندان مىباشد.
و معناى آيه اين است كه: وقتى موسى به آب" مدين" رسيد، در آنجا جماعتى از مردم را ديد كه داشتند گوسفندان خود را آب مىدادند، و در نزديكى آنها دو نفر زن را ديد كه گوسفندان خود را از اينكه به طرف آب بروند، جلوگيرى مىكردند، موسى از راه استفسار و از اينكه چرا نمىگذارند گوسفندان به طرف آب بيايند و از اينكه چرا مردى همپاى گوسفندان نيست، پرسش كرد، و گفت:" ما خَطْبُكُما"؟ چه مىكنيد؟ گفتند: ما گوسفندان خود را آب نمىدهيم تا آنكه چوپانها از آب دادن گوسفندان خود فارغ شوند، يعنى ما عادتمان اين طور است، و پدرمان پير مردى سالخورده است، او نمىتواند خودش متصدى آب دادن به گوسفندان باشد، و لذا ما اين كار را مىكنيم.
(1) مراصد الاطلاع (المرصد) ص 362. (2) مجمع البيان، ج 7، ص 247.