صفحهى 395
" تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ" اين آيه معرف مؤمنين است از نظر اعمالشان، هم چنان كه آيه قبلى معرف ايشان بود از نظر اوصاف.
و بنا بر اين جمله" تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ"، با در نظر گرفتن اينكه" تجافى" به معناى اجتناب و دورى است، و" جنوب" جمع جنب به معنى پهلو است و" مضاجع" جمع مضجع به معناى رختخواب و محل استراحت است، كنايه مىشود از اينكه مؤمنين خواب خود را ترك مىكنند، و به عبادت خدا مىپردازند.
" يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً"- اين جمله حال از ضمير در" جنوبهم" است، و مراد اين است كه از بستر دورى مىكنند، در حالى كه مشغول به دعاى پروردگارشانند، در دل شب، آن هنگامى كه چشمها به خواب و بدنها بى حركت افتاده، خدا را مىخوانند، اما نه تنها از خوف، تا نوميدى از رحمت خدا بر آنان مسلط شود، و نه تنها به طمع رحمت، تا از غضب و مكر خدا ايمن باشند، بلكه هم از ترس و هم به طمع، او را مىخوانند، و در دعاى خود ادب عبوديت را بيشتر رعايت مىكنند، تا در خواست آن حوائجى كه هدايت براى آدمى پديد مىآورد، و اين تجافى از بستر و دعا، با نوافل شبانه و نماز شب، منطبق است.
" وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ"- اين جمله يك عمل ديگرى از مؤمنين واقعى را يادآور شده، و آن اين است كه براى خدا و در راه او انفاق مىكنند.
" فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ" اين جمله تفريع اوصاف و اعمالى است كه مؤمنين دارند، مىفرمايد: به خاطر آن اوصاف و اعمالى كه دارند خداوند چنين ثوابى برايشان فراهم كرده.
در اين جمله كلمه" نفس" كه نكره است و در سياق نفى قرار گرفته عموميت را مىرساند، يعنى هيچ كس نمىداند، و اگر كلمه" قرة" را اضافه به كلمه" اعين" كرده، نه به" اعينهم"، براى اين است كه بفهماند آن نعمتها آن قدر بزرگ و خيرهكننده است، كه تنها يك چشم و دو چشم از ديدنش روشن نمىشود، بلكه هر صاحب چشمى كه آن را ببيند چشمش روشن مىگردد.
و معنايش اين است كه هيچ نفسى از نفوس بشر نمىداند كه خدا چه نعمتهايى كه مايه روشنى ديده هر صاحب ديدهاى است در قبال اعمال نيكى كه در دنيا كردند پنهان نموده، و اين ندانستنشان به خاطر اين است كه آن نعمتها ما فوق علم و تصور ايشان است.