ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 16 -صفحه : 593/ 398
نمايش فراداده

‌صفحه‌ى 398

معراج موسى را ديدار كرد، پس در نتيجه اگر سوره مورد بحث، بعد از معراج نازل شده باشد، آيه شريفه يادآورى خاطرات شب معراج است، و اگر قبل از شب معراج نازل شده باشد وعده‏اى از خدا به آن جناب است كه به زودى موسى را خواهى ديد.

بعضى «1» ديگر گفته‏اند: ضمير به موسى برمى‏گردد، ولى معناى آيه اين است كه شك مكن در اينكه روز قيامت موسى را مى‏بينى.

بعضى «2» ديگر گفته‏اند: ضمير به كتاب برمى‏گردد، و تقدير كلام" فلا تكن فى مرية من لقاء موسى الكتاب" است يعنى شك مكن در اينكه موسى كتاب را خواهد ديد، بعضى «3» ديگر تقدير را" من لقائك الكتاب" و يا" من لقاء الكتاب اياك" گرفته‏اند، كه بنا به تقدير اول معنا چنين مى‏شود: شك مكن از اينكه كتاب را خواهى ديد، و بنا به تقدير دوم: در شك مباش از اينكه كتاب تو را خواهد ديد.

بعضى «4» ديگر گفته‏اند: ضمير به آزار و شكنجه‏اى برمى‏گردد كه موسى از دست قومش ديد، و معناى آيه اين است كه: تو در شك مباش از ديدن اذيت، همانطور كه موسى آن را از قومش بديد، ليكن خواننده عزيز توجه دارد كه طبع و سليقه سالم هيچ يك از اين وجوه را نمى‏پذيرد، علاوه بر اين، اين وجوه نمى‏تواند اتصال آيه را به ما قبلش حفظ كند.

اما آنچه به نظر ما مى‏رسد- و خدا داناتر است- اين است كه مى‏گوييم ممكن است ضمير" لقائه" به خداى تعالى برگردد، و مراد از لقاى خدا مساله بعث و قيامت باشد، به اين عنايت كه روز بعث روزى است كه همه در برابر خدا قرار مى‏گيرند، در حالى كه- بطورى كه گذشت- حجابى بين آنان و بين پروردگارشان نيست. شاهد و مؤيد اين معنايى كه ما براى لقاء كرديم، اين است كه قبلا هم در جمله" بَلْ هُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ كافِرُونَ" گفتگو از لقاى پروردگارشان به ميان آورده، و سپس در جمله" ناكِسُوا رُؤُسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ"، نيز از سرافكندگى كفار در برابر پروردگارشان كه آن نيز در معناى لقاء است سخن گفت.

در نتيجه معناى آيه شريفه اين مى‏شود كه: ما به موسى هم كتاب داديم همانطور كه به تو داديم، پس تو در باره مساله بعث كه قرآن از آن سخن مى‏گويد در شك مباش كه اين شك مستلزم شك در قرآن است.

و اين تاييد حقانيت قرآن به وسيله نزول تورات، تنها در اين آيه نيامده، بلكه در چند جا

(1) تفسير فخر رازى، ج 25، ص 186.

(2 و 3 و 4) كشاف، ج 3، ص 516.