صفحهى 456
صورتى است كه بخواهند همسر او باشند، و گرنه مانند ساير مردمند، و سپس ايشان را خطاب كند كه متوجه باشند در چه موقفى دشوار قرار گرفتهاند، و به خاطر افتخارى كه نصيبشان شده چه شدايدى را بايد تحمل كنند، پس اگر از خدا بترسند، خداوند اجر دو چندانشان مىدهد، و اگر هم عمل زشتى كنند، عذابشان نزد خدا دو چندان خواهد بود.
آن گاه ايشان را امر مىكند به عفت، و اينكه ملازم خانه خود باشند، و چون ساير زنان خود را به نامحرم نشان ندهند، و نماز بگزارند، و زكات دهند، و از آنچه در خانههايشان نازل و تلاوت مىشود از آيات قرآنى و حكمت آسمانى ياد كنند، و در آخر، عموم صالحان از مردان و زنان را وعده مغفرت و اجر عظيم مىدهد.
" يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ ... أَجْراً عَظِيماً" سياق اين دو آيه اشاره دارد به اينكه گويا از زنان رسول خدا (ص) يا از بعضى ايشان سخنى و يا عملى سرزده كه دلالت مىكرده بر اينكه از زندگى مادى خود راضى نبودهاند، و در خانه رسول خدا (ص) به ايشان سخت مىگذشته، و نزد رسول خدا (ص) از وضع زندگى خود شكايت كردهاند و پيشنهاد كردهاند كه كمى در زندگى ايشان توسعه دهد، و از زينت زندگى مادى بهرهمندشان كند.
دنبال اين جريان خدا اين آيات را فرستاده، و به پيغمبرش دستور داده كه ايشان را بين ماندن و رفتن مخير كند، يا بروند و هر جورى كه دلشان مىخواهد زندگى كنند، و يا بمانند و با همين زندگى بسازند، چيزى كه هست اين معنا را چنين تعبير كرد، كه اگر حيات دنيا و زينت آن را مىخواهيد، بياييد تا رهايتان كنم. و اگر خدا و رسول و دار آخرت را مىخواهيد بايد با وضع موجود بسازيد، و از اين تعبير بر مىآيد كه:
اولا جمع بين وسعت در عيش دنيا، و صفاى آن، كه از هر نعمتى بهره بگيرى و به آن سرگرم شوى، با همسرى رسول خدا (ص) و زندگى در خانه او ممكن نيست، و اين دو با هم جمع نمىشوند.
ثانيا دلالت مىكند بر اينكه هر يك از دو طرف تخيير مقيد به مقابل ديگرش است، و مراد از اراده حيات دنيا و زينت آن، اين است كه انسان دنيا و زينت آن را اصل و هدف قرار دهد، چه اينكه آخرت را هم در نظر بگيرد يا نه، و مراد از اراده حيات آخرت نيز اين است كه آدمى آن را هدف و اصل قرار دهد، و دلش همواره متعلق بدان باشد، چه اينكه حيات دنياييش هم توسعه داشته باشد، و به زينت و صفاى عيش نائل بشود، يا آنكه از لذائذ مادى به كلى