ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 16 -صفحه : 593/ 472
نمايش فراداده

‌صفحه‌ى 472

تنها مخصوص رسول خدا (ص) بود، كه از ناحيه خدا مامور شد همسرانش را مخير كند، و او هم از باب امتثال امر خدا اين كار را كرد، تازه اگر همسرانش جدايى را اختيار مى‏كردند رسول خدا (ص) طلاقشان مى‏داد، و صرف اختيار زنان طلاق نمى‏شود، خداى تعالى هم به مساله طلاق تصريح كرده، و فرموده:" قُلْ لِأَزْواجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زِينَتَها فَتَعالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرِّحْكُنَّ سَراحاً جَمِيلًا" «1».

و در مجمع البيان آمده كه واحدى به سند خود از سعيد بن جبير، از ابن عباس روايت كرده كه گفت: رسول خدا (ص) با حفصه (دختر عمر) نشسته بودند با هم مشاجره كردند و رسول خدا (ص) پرسيد: ميل دارى مردى بين من و تو حكم شود؟ حفصه عرضه داشت: آرى.

پس كسى را فرستاد نزد عمر، عمر وقتى آمد به دخترش گفت: حرف بزن، حفصه گفت: يا رسول اللَّه (ص) تو سخن بگو، ولى غير از حق چيزى مگو، عمر چون اين بشنيد، دست بلند كرد و محكم به صورت دخترش زد، و اين سيلى را دو باره تكراركرد. رسول خدا (ص) به عمر فرمود: دست نگه دار، پس عمر به دخترش گفت: اى دشمن خدا، رسول خدا (ص) جز حق نمى‏گويد، به آن خدايى كه او را به حق مبعوث كرده، اگر احترام محضر او نبود دست خود را نگه نمى‏داشتم، آن قدر مى‏زدم تا بميرى، رسول خدا (ص) برخاست و به بالا خانه‏اى كه داشت رفت، و تا يك ماه با احدى از همسرانش نياميخت، و در همان غرفه صبحانه و شام مى‏خورد، پس خداى تعالى اين آيات را فرو فرستاد «2».

و در خصال از امام صادق (ع) روايت شده كه فرموده: رسول خدا (ص) با پانزده زن ازدواج كرد، و با سيزده نفر از آنان در آميخت، و چون از دنيا رفت نه نفر از آنان همسرش بودند، و اما آن دو نفرى كه آن جناب با ايشان آميزش نكرد، يكى عمرة بود، و ديگرى سنا، و اما آن سيزده نفرى كه با ايشان بياميخت، اول خديجه دختر خويلد بود، و بعد از او با سوده دختر زمعه ازدواج كرد، و سپس با ام سلمه كه نامش هند، و دختر ابى اميه بود، و سپس با ام عبد اللَّه عايشه دختر ابى بكر، و آن گاه با حفصه دختر عمر، و سپس با زينب‏

(1) فروع كافى، ج 6، ص 137، ح 3.

(2) مجمع البيان، ج 8، ص 353.