ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 17 -صفحه : 614/ 303
نمايش فراداده

‌صفحه‌ى 303

چهار ميش از گوسفندان او براى مرد فقير بگيريد، براى اينكه بر آن مرد فقير رحم نكرده و چنين معامله‏اى با او كرده.

ناثان به داوود گفت: اتفاقا آن مرد خود شما هستيد، و خدا تو را عتاب مى‏كند و مى‏فرمايد: بلاء و شرى بر خانه‏ات مسلط مى‏كنم و در پيش رويت همسرانت را مى‏گيرم، و آنان را به خويشاوندانت مى‏دهم، تا در حضور بنى اسرائيل و آفتاب با آنان هم بستر شوند، و اين را به كيفر آن رفتارى مى‏كنم كه تو با اوريا و همسرش كردى.

داوود به ناثان گفت: من از پيشگاه رب عذر اين خطا را مى‏خواهم. ناثان گفت:

خدا هم اين خطاى تو را از تو برداشت و ناديده گرفت و تو به كيفر آن نمى‏ميرى، و ليكن از آنجا كه تو با اين رفتارت دشمنانى براى رب درست كردى كه همه زبان به شماتت رب مى‏گشايند، فرزندى كه همسر اوريا برايت زاييده خواهد مرد. پس خدا آن فرزند را مريض كرد و پس از هفت روز قبض روحش فرمود، و بعد از آن همسر اوريا سليمان را براى داوود زاييد «1».

و در كتاب عيون است كه- در باب مجلس رضا (ع) نزد مامون و مباحثه‏اش با ارباب ملل و مقالات- امام رضا (ع) به ابن جهم فرمود: بگو ببينم پدران شما در باره داوود چه گفته‏اند؟ ابن جهم عرضه داشت: مى‏گويند او در محرابش مشغول نماز بود كه ابليس به صورت مرغى در برابرش ممثل شد، مرغى كه زيباتر از آن تصور نداشت. پس داوود نماز خود را شكست و برخاست تا آن مرغ را بگيرد. مرغ پريد و داوود آن را دنبال كرد، مرغ بالاى بام رفت، داوود هم به دنبالش به بام رفت، مرغ به داخل خانه اوريا فرزند حيان شد، داوود به دنبالش رفت، و ناگهان زنى زيبا ديد كه مشغول آب تنى است.

داوود عاشق زن شد، و اتفاقا همسر او يعنى اوريا را قبلا به ماموريت جنگى روانه كرده بود، پس به امير لشكر خود نوشت كه اوريا را پيشاپيش تابوت قرار بده، و او هم چنين كرد، اما به جاى اينكه كشته شود، بر مشركين غلبه كرد. و داوود از شنيدن قصه ناراحت شد، دوباره به امير لشكرش نوشت او را هم چنان جلو تابوت قرار بده! امير چنان كرد و اوريا كشته شد، و داوود با همسر وى ازدواج كرد.

راوى مى‏گويد:" حضرت رضا (ع) دست به پيشانى خود زد و فرمود" إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ" آيا به يكى از انبياى خدا نسبت مى‏دهيد كه نماز را سبك شمرده و آن را شكست، و به دنبال مرغ به خانه مردم درآمده، و به زن مردم نگاه كرده و عاشق شده، و شوهر

_______________

(1) تورات، ب 11، ص 490.