" قُلْ إِنَّمَا الْآياتُ عِنْدَ اللَّهِ وَ إِنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ" «1»
" وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذا جاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ" «2».
شاهد اين جمع جملهاى است كه بعد از جمله مورد بحث و متصل به آن آمده كه فرموده:
" إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما يُوحى إِلَيَّ" براى اينكه اتصال اين جمله به ما قبل مىرساند كه در حقيقت اعراض از آن است، و معناى مجموع دو جمله چنين است: من هيچ يك از اين حوادث را به غيب و از ناحيه خود نمىدانم، بلكه من تنها پيروى مىكنم آنچه را كه از اين حوادث به من وحى مىشود.
" وَ ما أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ"- اين جمله تاكيد همه مطالب قبل در آيه است كه مىفرمود:
" ما كُنْتُ بِدْعاً ..."،" وَ ما أَدْرِي ..." و" إِنْ أَتَّبِعُ ...".
روايات بسيارى از طرق ائمه اهل بيت (ع) رسيده كه خداى سبحان پيامبر اسلام و ائمه (ع) را تعليم داده، و هر چيزى را به ايشان آموخته. و در بعضى از همان روايات اين معنا تفسير شده به اينكه علم رسول خدا (ص) از طريق وحى، و علم ائمه (ع) از طريق رسول خدا (ص) بوده است.
از سوى ديگر به اين روايات اشكال شده كه:
تا آنجا كه تاريخ نشان مىدهد سيره اهل بيت چنين بوده كه در طول زندگى خود مانند ساير مردم زندگى مىكردهاند و به سوى هر مقصدى مىرفتند از راه معمولى و با توسل به اسباب ظاهرى مىرفتند، و عينا مانند ساير مردم گاهى به هدف خود مىرسيدند، و گاهى نمىرسيدند، و اگر اين حضرات علم به غيب مىداشتند، بايد در هر مسيرى به مقصد خود برسند، چون شخص عاقل وقتى براى رسيدن به هدف خود، دو راه پيش روى خود مىبيند، يكى قطعى و يكى راه خطا، هرگز آن راهى را كه مىداند خطا است طى نمىكند، بلكه آن راه ديگر را مىرود كه يقين دارد به هدفش مىرساند.
(1) بگو آيات و معجزات تنها و تنها از ناحيه خدا است، و من تنها بيمرسانى آشكارم. سوره عنكبوت، آيه 50. (2) هيچ رسولى نمىتواند آيتى بياورد مگر به اذن خدا، و وقتى امر خدا برسد آن وقت به حق داورى شود. سوره مؤمن، آيه 78.