ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 18 -صفحه : 590/ 485
نمايش فراداده

بيان آيات

نهى از مسخره كردن يكديگر و عيبجويى و بد زبانى كردن‏

" يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى‏ أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى‏ أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ ..."

كلمه" سخريه" كه مبدء اشتقاق كلمه" يسخر" است، به معناى استهزاء مى‏باشد. و استهزاء عبارت است از اينكه چيزى بگويى كه با آن، كسى را حقير و خوار بشمارى، حال چه اينكه چنين چيزى را به زبان بگويى و يا به اين منظور اشاره‏اى كنى، و يا عملا تقليد طرف را در آورى، به طورى كه بينندگان و شنوندگان بالطبع از آن سخن، و يا اشاره، و يا تقليد بخندند. و كلمه" قوم" به معناى جماعت است، كه البته در اصل به معناى جماعتى از مردان است، و شامل زنان نمى‏شود، چون مردانند كه به امور مهمه قيام مى‏كنند نه زنان. و مراد از" قوم" در آيه مورد بحث همين معنا است چون اين لفظ در مقابل" نساء" قرار گرفته.

و دو جمله" عَسى‏ أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ" و" عَسى‏ أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ" حكمت نهى را بيان مى‏كند.

و آنچه از سياق استفاده مى‏شود اين است كه مى‏خواهد بفرمايد: هيچ كسى را مسخره نكنيد، چون ممكن است آن كس نزد خدا از شما بهتر باشد. چيزى كه هست چون غالبا مردان، مردان را، و زنان، زنان را مسخره مى‏كنند، فرموده هيچ مردى مرد ديگرى را و هيچ زنى زن ديگرى را مسخره نكند، و گر نه ممكن است گاهى اوقات يعنى در غير غالب مردى زنى را، و يا زنى مردى را مسخره كند.

" وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ"- كلمه" لمز" كه مصدر" تلمزوا" است- به طورى كه گفته‏اند «1»- به معناى اين است كه شخصى را به عيبش آگاه سازى. و اگر كلمه مزبور را مقيد به قيد" انفسكم- خود را" نموده، براى اشاره به اين است كه مسلمانان در يك مجتمع زندگى مى‏كنند، و در حقيقت همه از همند، و فاش كردن عيب يك نفر در حقيقت فاش كردن عيب خود است. پس بايد از لمز ديگران به طور جدى احتراز جست (همان طور كه از لمز خودت احتراز دارى، و هرگز عيب خودت را نمى‏گويى) و همانطور كه حاضر نيستى ديگران عيب تو را بگويند. پس كلمه" أنفسكم" با همه كوتاهى‏اش حكمت نهى را بيان‏ مى‏كند.

(1) روح المعانى، ج 26، ص 153.