و اين پر واضح است كه مبارك بودن آن شب و سعادتش از اين جهت بوده كه آن شب به نوعى مقارن بوده با امورى بزرگ و مهم از سنخ افاضات باطنى و الهى، و تاثيرهاى معنوى، از قبيل حتمى كردن قضاء و نزول ملائكه و روح و سلام بودن آن شب، هم چنان كه در باره اين امور فرموده:
" فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ" «2» و نيز فرموده:
" تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ" «3».
و برگشت معناى مبارك بودن آن شب و سعادتش به اين است كه عبادت در آن شب داراى فضيلت است، و ثواب عبادت در آن شب قابل قياس با عبادت در ساير شبها نيست، و در آن شب عنايت الهى به بندگانى كه متوجه ساحت عزت و كبريايى شدهاند نزديك است.
اين بود آن مقدار از معناى سعادت و نحوست كه در قرآن آمده بود، و اما در سنت، روايات بسيار زيادى در باره سعد و نحس ايام هفته و سعد و نحس ايام ماههاى عربى و نيز از ماههاى فارسى و از ماههاى رومى رسيده، كه در نهايت كثرت است، و در جوامع حديث نقل شده، و در كتاب بحار الانوار احاديث زيادى از آنها نقل شده، و بيشتر اين احاديث ضعيفند، چون يا مرسل و بدون سندند، و يا اينكه قسمتى از سند را ندارند، هر چند كه بعضى از آنها سندى معتبر دارد البته به اين معنا كه خالى از اعتبار نيست «4».
و اما رواياتى كه ايام نحس را مىشمارد، و از آن جمله چهارشنبه هر هفته، و چهار شنبه آخر ماه، و هفت روز از هر ماه عربى، و دو روز از هر ماه رومى، و امثال آن را نام مىبرد، در بسيارى از آنها و مخصوصا رواياتى كه نحوست ايام هفته و ايام ماههاى عربى را نام مىبرد، علت اين نحوست هم آمده، و آن عبارت است از اينكه در اين روزهاى نحس حوادث ناگوارى به طور مكرر اتفاق افتاده، آن هم ناگوار از نظر مذاق دينى، از قبيل رحلت رسول خدا (ص) و شهادت سيد الشهداء (ع) و انداختن ابراهيم (ع) در آتش، و نزول عذاب بر فلان امت، و خلق شدن آتش و امثال اينها.
و اين ناگفته پيداست كه نحس شمردن چنين ايامى استحكام بخشيدن به روحيه تقوى است، وقتى افرادى فقط به خاطر اينكه در اين ايام بتشكنان تاريخ، ابراهيم و حسين (ع) گرفتار دست بتهاى زمان خود شدهاند، دست بكارى نمىزنند، و از اهداف و لذتهاى خويش چشم مىپوشند، چنين افرادى روحيه دينيشان قوى مىگردد، بر عكس، اگر مردم هيچ حرمتى براى چنين ايامى قائل نباشند و اعتنا و اهتمامى به آن نورزند، و هم چنان افسار گسيخته سرگرم كوشش در برآوردن خواستههاى نفسانى خود باشند، بدون توجه به اينكه امروز چه روزى است و ديروز چه روزى بود، و بدون اينكه اصلا روز برايشان مطرح باشد، چنين مردمى از حق رويگردان خواهند بود، و به آسانى مىتوانند حرمت دين را هتك كنند و اولياى دين را از هدايت خود نوميد و در نتيجه ناراحت سازند.
(1) شب قدر بهتر است از هزار ماه. سوره قدر، آيه 3. (2) در آن شب هر امرى محكم و پيچيده باز مىشود. سوره دخان، آيه 4. (3) ملائكه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان هر امرى سالم را تا طلوع فجر نازل مىكنند.
سوره قدر، آيه 4 و 5. (4) بحار الانوار، ج 56، ط جديد، ص 18- 31، باب 15 (باب ما روى فى سعادة ايام الاسبوع و نحوستها)