ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 19 -صفحه : 676/ 119
نمايش فراداده

زيرا من از پدرم رشيد شنيدم مى‏گفت:

از مهدى شنيدم كه مى‏گفت، از منصور شنيدم مى‏گفت، از پدرم محمد بن على شنيدم مى‏گفت، من از پدرم على شنيدم مى‏گفت، من از پدرم عبد اللَّه بن عباس شنيدم مى‏گفت، از رسول خدا (ص) شنيدم مى‏فرمود:

آخرين چهارشنبه هر ماه روز نحسى است مستمر «1».

و اما رواياتى كه دلالت دارد بر سعادت ايامى از هفته و يا غير هفته، توجيه آنها نيز نظير اولين توجيهى است كه قبلا در اخبار داله بر نحوست ايام بدان اشاره كرديم، براى اينكه در اين گونه روايات سعادت آن ايام و مبارك بودنش را چنين تعليل كرده كه چون در فلان روز حوادثى متبرك رخ داده، حوادثى كه از نظر دين بسيار مهم و عظيم است، مانند ولادت رسول خدا (ص) و بعثتش، هم چنان كه روايت شده كه خود آن جناب دعا كرد و عرضه داشت:

بار الها روز شنبه و پنجشنبه را از همان صبح براى امتم مبارك گردان «2».

و نيز روايت شده كه خداى تعالى آهن را در روز سه‏شنبه براى داوود نرم كرد «3».

و اينكه رسول خدا (ص) روز جمعه به سفر مى‏رفت «4».

و اينكه كلمه" أحد- يكشنبه" يكى از اسماى خداى تعالى است «5».

پس از آنچه گذشت هر چند طولانى شد اين معنا روشن گرديد كه اخبارى كه در باره نحوست و سعادت ايام وارد شده بيش از اين دلالت ندارد كه اين سعادت و نحوست به خاطر حوادثى دينى است، كه بر حسب ذوق دينى و يا بر حسب تاثير نفوس يا در فلان روز ايجاد حسن كرده، و يا باعث قبح و زشتى آن شده، و اما اينكه خود آن روز و يا آن قطعه از زمان متصف به ميمنت و يا شئامت شود، و تكوينا خواص ديگرى داشته باشد، كه ساير زمانها آن خواص را نداشته باشد، و خلاصه علل و اسباب طبيعى و تكوينى آن قطعه از زمان را غير از ساير زمانها كرده باشد از آن روايات بر نمى‏آيد، و هر روايتى كه بر خلاف آنچه گفتيم ظهور داشته باشد، بايد يا حمل بر تقيه كرد و يا به كلى طرح نمود.

2- در سعادت و نحوست كواكب

سعادت و نحوست كواكب (از نظر عقل و شرع)

در اين فصل راجع به اين مطلب بحث مى‏كنيم كه آيا اوضاع كواكب آسمانى در سعيد بودن و يا نحس بودن حوادث زمين تاثير دارند يا خير؟

و گفتار در اين بحث از نظر عقل همان گفتارى است كه در مساله سعادت و نحوست ايام گذشت، در اينجا نيز راهى براى اقامه برهان بر هيچ طرف نداريم، نه مى‏توانيم با برهان، سعادت خورشيد و مشترى و قران سعدين را اثبات كنيم، و نه نحوست مريخ و قران نحسين و قمر در عقرب را، (و نه نفى اينها را).

(1) و بحار، ج 56، ص 46، ح 18.

(2) خصال، ج 2، ص 394، ح 98.

(3) خصال، ج 2، ص 386، ح 69.

(4) بحار الانوار، ج 56، ص 34، ح 12.

(5) خصال، ج 2، ص 383، ح 61.