ما شما را آفريدهايم، پس چرا تصديق نمىكنيد (57).
به من خبر دهيد آيا نطفهاى كه در رحمها مىريزيد (58).
آيا شما آن را مىآفرينيد و يا ما خالق آنيم؟ (59).
اين ماييم كه مرگ را بين شما مقرر كردهايم، و كسى نيست كه از تقدير ما سبقت بگيرد (60).
ما بر اين اساس مقدر كردهايم كه جماعتى مثل شما جايگزين شما شوند، و شما را به خلقتى ديگر كه از آن خبر نداريد ايجاد كنيم (61).
و شما با اينكه نشاه نخستين را ديديد، چرا متذكر نمىشويد؟! (62).
آيا هيچ در باره آنچه كشت مىكنيد انديشيدهايد؟ (63).
آيا شما آن را مىرويانيد، و يا رويانندهاش ماييم؟ (64).
و اگر بخواهيم مىتوانيم آن را بوته خشكى كنيم، و شما از شدت حادثه تعجب كنيد (65).
(و به يكديگر بگوييد) در خسارت سنگينى قرار گرفتيم (66).
بلكه به كلى از رزق محروم شديم (67).
آيا در باره اين آب (تصفيه شده و شيرين آسمانى) كه مىنوشيد انديشيدهايد؟ (68).
شما آن را از تصفيه خانه ابر نازل كرديد، و يا نازلكنندهاش ماييم؟ (69).
و اگر مىخواستيم (مانند قبل از تصفيه و همانند آب درياها) تلخ و شورش مىكرديم، پس چرا هنوز هم شكر نمىگزاريد (70).
آيا در باره آتشى كه مىافروزيد فكر كردهايد؟ (71).
آيا درختش را كه بعدا هيزم شد شما ايجاد كرديد، و يا پديد آورندهاش ما بوديم؟ (72).
ما آن را مايه تذكر و وسيله زندگى شما مردم تهىدست بىكس قرار داديم (73).
پس به نام پروردگار عظيمت تسبيح كن (74).
مطلب آن قدر روشن است كه حاجت نيست به اينكه به سقوط ستارگان سوگند ياد كنيم (75).
(ولى ياد مىكنيم) و اين سوگند اگر بدانيد بسيار عظيم است (76).
كه اين قرآنى است ارجمند (77).