" إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ"- اين جمله، جمله قبلى را تعليل مىكند، و نيز علم خدا را به آنچه كه در آسمانها و زمين است- كه در اول آيه مورد بحث بود- تاكيد مىنمايد. و نيز تاكيد مىكند كه چگونه خدا با اهل نجوى است.
اين آيه مىتواند در عين تاييد و تاكيد مطالب قبل تمهيد و زمينهچينى براى آيات بعد هم باشد، و ذيل آن كه لحنى شديد دارد بىارتباط با آيات بعد كه در مقام مذمت و تهديد است نباشد.
" أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نُهُوا عَنِ النَّجْوى ثُمَّ يَعُودُونَ لِما نُهُوا عَنْهُ ..."
سياق آيات دلالت دارد بر اينكه در بين جمعى از منافقين و بيماردلان از مؤمنين نجوى كردن عليه رسول خدا (ص) و مؤمنين حقيقى شايع شده بوده، و سخنان بيخ گوشيشان پيرامون گناه و دشمنى و نافرمانى از آن جناب بوده تا به اين وسيله مؤمنين واقعى را آزار دهند، و آنها را محزون كنند، و گويا بر اين عمل اصرار هم مىورزيدند، حتى از نهى خدا هم منتهى نشدند، لذا اين آيات نازل شد.
بنا بر اين، آيه مورد بحث مذمت و توبيخ غيابى از ايشان است، و در آن روى سخن را متوجه رسول خدا (ص) كرد، و مستقيما با خود آنان سخن نگفت، تا بيشتر تحقيرشان كرده باشد و بفهماند اهل نجوى لياقت آن را ندارند كه به شرف همكلاسى و خطاب خدا مشرف شوند، و امرشان هم آن قدر اهميت ندارد كه خداى تعالى به خاطر آن روى سخن با ايشان كند.
و معناى آيه اين است كه:
آيا نديدى چگونه آنها كه از نجوى نهى شدند دوباره عمل نكوهيده خود را تكرار كردند، و هم چنان مؤمنين را محزون مىكنند. و در اينكه فرمود:
" يعودون- برمىگردند" و به صيغه مضارع تعبير آورد براى اين است كه استمرار را برساند، و اگر با اينكه ممكن بود بفرمايد" يعودون اليها" دوباره از نجوى تعبير به موصول و صله آورد، براى اين است كه به علت مذمت و توبيخ خود اشاره كرده باشد، و بفهماند اگر ايشان را مذمت مىكنم به خاطر اين است كه عملى را تكرار مىكنند كه قبلا از آن نهى شده بودند.
" يَتَناجَوْنَ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ مَعْصِيَةِ الرَّسُولِ"- مقابلهاى كه در اين آيه شريفه بين اثم و عدوان و معصيت رسول واقع شده مىفهماند كه منظور از" اثم" آن قسم اعمالى است كه اثر سوء دارد، ولى اثر سوئش از مرتكب آن به ديگران تجاوز نمىكند، نظير ميگسارى و قمار و بىنمازى كه صرفا مربوط به حق اللَّه است.