و آياتى كه از اين سوره آوردهايم فصل اول از فصول سهگانه آيات سوره است آياتى است كه وحيى را كه به رسول خدا (ص) مىشود تصديق و توصيف مىكند، ليكن در اينجا روايات بسيار زيادى از ائمه اهل بيت (ع) صادر شده كه به صراحت فرمودهاند:
مراد از اين آيات اين نيست كه مطلق وحى را بيان و توصيف كند، بلكه مراد بيان يك قسم وحى است، و آن وحى بطور مشافهه و رو در رو است، كه در شب معراج خداى سبحان با رسول گراميش داشت.
پس اين آيات مىخواهد داستان معراج را بيان كند، و ظاهر آيات هم خالى از تاييد اين روايات نيست، و از كلمات بعضى از اصحاب از قبيل ابن عباس و انس و ابى سعيد خدرى، و غير ايشان- به طورى كه از ايشان نقل شده- نيز همين معنا استفاده مىشود، و بنا بر همين معنا گفتار مفسرين جريان يافته، هر چند كه در تفسير مفردات و جملات اين آيات اختلافى شديد دارند.
" وَ النَّجْمِ إِذا هَوى" ظاهر اين آيه چنين مىنمايد كه مراد از" نجم" مطلق جرمهاى روشن آسمانى است، و خداى تعالى در كتاب مجيدش به بسيارى از مخلوقات خود سوگند خورده، از آن جمله به چند عدد از اجرام سماوى از قبيل خورشيد، ماه، و ساير ستارگان سوگند خورده، و بنا بر اين، مراد از" هوى نجم"، سقوط و افتادن آن در كرانه افق براى غروب است.
و بعضى «1» گفتهاند:
مراد از نجم،" قرآن" است چون قرآن به طور نجومى (تدريجى) نازل شده. و بعضى «2» گفتهاند:
مراد از نجم، ستاره" ثريا" است و بعضى «3» ديگر گفتهاند:
مراد از آن ستاره" شعرى" است.
و بعضى «4» از مفسرين گفتهاند:
منظور از اين نجم، ستارگان نيستند، بلكه شهابى است كه به وسيله آنها شياطين جن رانده مىشوند، و عرب اين شهاب را نجم مىنامد. و كلمه" هوى" هم با اين قول مىسازد، و هم با قول قبلى، ولى لفظ آيه با هيچ يك از معانى مساعد نيست.
(1 و 2) مجمع البيان، ج 9، ص 172. (3) روح المعانى، ج 27، ص 45. (4) مجمع البيان، ج 9، ص 172.