و آيهاى ديگر كه راجع به همسر لوط است، و مىفرمايد:
" فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَ لا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ إِلَّا امْرَأَتَكَ إِنَّهُ مُصِيبُها ما أَصابَهُمْ" «1»، ممكن هم هست منظور از جمله" مع الداخلين"، خصوص كفار از قوم نوح و لوط نباشد، بلكه عموم كفار باشد (ولى به هر حال لطف اين جمله را از نظر دور مدار، كه مىخواهد اشاره كند: شما با همه اتصالى كه با نوح و لوط داشتيد، امروز با ساير دوزخيان هيچ فرقى نداريد، و اتصال و همسرى با انبيا خردلى در سرنوشت شما دخالت ندارد).
و اگر اين خطاب را در قالب" قيل- گفته شد" آورد، و نيز داخلين را مطلق ذكر كرد، براى اين بود كه به بىمقدارى آن دو زن، و همه كفار اشاره كند، و بفهماند نزد خدا هيچ ارزش و كرامتى ندارند، و خداى تعالى هيچ باك و پروايى ندارد، كه آن دو در كجا و به چه سرنوشتى هلاك مىشوند.
" وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ ..."
بحثى كه بايد در باره جمله" لِلَّذِينَ آمَنُوا" داشته باشيم، همان بحثى است كه در جمله" لِلَّذِينَ كَفَرُوا" داشتيم.
و در جمله" إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ"، خداى سبحان تمامى آرزوهايى را كه يك بنده شايسته در مسير عبوديتش دارد خلاصه نموده، براى اينكه وقتى ايمان كسى كامل شد ظاهر و باطنش هماهنگ، و قلب و زبانش هماواز مىشود، چنين كسى نمىگويد مگر آنچه را كه مىكند، و نمىكند مگر آنچه را كه مىگويد، و در دل آرزويى را نمىپروراند، و در زبان درخواست آن را نمىكند، مگر همان چيزى را كه با عمل خود آن را مىجويد.
و چون خداى تعالى در خلال تمثيل حال اين بانو، و اشاره به منزلت خاصهاى كه در عبوديت داشت، دعايى را نقل مىكند كه او به زبان رانده، همين خود دلالت مىكند بر اينكه دعاى او عنوان جامعى براى عبوديت او است، و در طول زندگى هم همان آرزو را دنبال مىكرده، و درخواستش اين بوده كه خداى تعالى برايش در بهشت خانهاى بنا كند، و از فرعون و عمل او و از همه ستمكاران نجاتش دهد.
(1) خاندان خود را شبانه در پاسى از شب بيرون ببر، و زنهار، كسى متوجه رفتن شما نشود، اما همسرت را مبر، كه او نيز به همان عذابى گرفتار مىشود كه قوم مىشوند. سوره هود، آيه 81.