و وقتى گفته مىشود:
" خسف الارض بقوم كذا" معنايش اين است كه زمين زير پاى فلان قوم شكافته شد، و همه را در شكم خود فرو برد. و كلمه" مور" كه مصدر فعل" تمور" است، به طورى كه صاحب مجمع گفته به معناى تردد درآمد و شد است، نظير كلمه" موج" كه آن نيز به همين معنا است «1».
و معناى آيه اين است كه چگونه با خاطر جمع و دل آسوده به ربوبيت خداى تعالى كفر ورزيدهايد، و چه ايمنى از ملائكه ساكن آسمان و موكل بر امور عالم داريد از اينكه زمين را زير پايتان بشكافند، و به امر خدا شما را در شكم زمين پنهان سازند، در حالى كه زمين هم چنان متزلزل و مضطرب باشد و چون گهواره آمد و شد داشته باشد؟.
بعضى «2» از مفسرين گفتهاند:
مراد از" كسى كه در آسمان است" خداى سبحان، و منظور از" در آسمان بودن خدا" اين است كه سلطنت و تدبير امور خدا در آسمان است، و گر نه معنا ندارد خدا در مكان بگنجد، و آسمان و عالمى از عوالم او را در خود جاى دهد. ولى از نظر ما هر چند معناى بىاشكالى است ليكن خلاف ظاهر آيه است.
" أَمْ أَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّماءِ أَنْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حاصِباً فَسَتَعْلَمُونَ كَيْفَ نَذِيرِ" كلمه" حاصب" به معناى باد تندى است كه ريگ و شن و سنگ با خود بياورد. و معناى آيه اين است كه:
" آيا از ملائكه آسمان ايمن شدهايد، كه باد سنگ و ريگدار بر شما بفرستند" همانطور كه بر قوم لوط فرستادند، و قرآن جريانشان را چنين حكايت كرده:
" إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ حاصِباً إِلَّا آلَ لُوطٍ" «3».
" فَسَتَعْلَمُونَ كَيْفَ نَذِيرِ"- كلمه" نذير" مصدر به معناى انذار است، و اين جمله به خاطر اينكه حرف" فاء" بر سر دارد، متفرع بر مطلبى است كه از آيات قبل استفاده مىشود، و آن عبارت است از اينكه مشركين به ربوبيت خداى تعالى كافر شدند، و از عذاب او ايمن گشتند، لذا در جمله مورد بحث مىفرمايد:
پس به زودى خواهند فهميد معناى انذار چيست، و معناى آيه روشن است.
بعضى «4» از مفسرين گفتهاند:
كلمه" نذير" صفت مشبهه و به معناى بيمرسان است.
كه منظور از آن رسول خدا (ص) است، ليكن اين سخن بىپايه است.
(1 و 2) مجمع البيان، ج 10، ص 327. (3) ما بر آنان باد تندى فرستاديم، تنها آل لوط و فرزندانش نجات يافتند. سوره قمر، آيه 34. (4) تفسير فخر رازى، ج 30، ص 70.