ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 19 -صفحه : 676/ 642
نمايش فراداده

پس استدراج، دادن نعمت دنبال نعمت است به متنعم تا درجه به درجه پايين آيد، و به ورطه هلاكت نزديك شود، و قيد" مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ" براى اين است كه اين هلاكت از راه نعمت فراهم مى‏شود، كه كفار آن را خير و سعادت مى‏پندارند، نه شر و شقاوت.

" وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ" كلمه" املاء" كه فعل" املى" از آن مشتق شده به معناى مهلت دادن است، و كلمه" كيد" به معناى نوعى حيله‏گرى است، و كلمه" متين" به معناى قوى و محكم است.

و معناى آيه اين است كه:

من به كفار مهلت مى‏دهم تا در نعمت ما با گناه بغلتند، و هر جور دلشان خواست گناه كنند، كه كيد من قوى است.

و اگر در اين آيه سياق را از" ما" كه عظمت را مى‏رساند و مى‏فهماند به هر نعمت ملكى موكل است به" من" برگردانيده، در آيه قبلى مى‏فرمود:

ما چنين و چنان مى‏كنيم، و در اين آيه مى‏فرمايد:

من چنين و چنان مى‏كنم، براى اين است كه املا و مهلت دادن همان تاخير أجل است، و در قرآن كريم هر جا سخن از اجل به ميان آمده، به غير خداى سبحان نسبتش نداده، مثلا فرموده:

" ثُمَّ قَضى‏ أَجَلًا وَ أَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ" «1».

" أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ" كلمه" مغرم" به معناى غرامت است، و كلمه" اثقال"- به كسر همزه- به معناى تحميل ثقل است، و اين جمله عطف است بر جمله" أَمْ لَهُمْ شُرَكاءُ ..."، و معنايش اين است كه شايد تو از اين مجرمين كه حكم كرده‏اند به اينكه در قيامت با مسلمين يكسانند، مطالبه اجر كرده‏اى، و ايشان فكر كرده‏اند در برابر دعوت تو بايد مزد سنگينى بپردازند، و بدين جهت براى خلاصى از آن غرامت اين حرفها را مى‏زنند، نه اينكه راستى سخنى جدى بوده باشد.

" أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ" از ظاهر سياق برمى‏آيد كه مراد از غيب، غيب عالم است كه همه امور با اندازه‏گيرى محدود نازل مى‏شود و در منصه ظهور مستقر مى‏گردد، و بنا بر اين، مراد از" نوشتن"، همان اندازه‏گيرى و قضا، و مراد از" نزد ايشان بودن غيب" اين است كه مسلط بر غيب باشند، و عالم غيب ملكشان باشد.

(1) پس اجلى مقدر كرد و اجل نزد او معين شده است. سوره انعام، آيه 2.