كه بر اين كار خود مداومت دارند (23).
(و حرص خود را در راه بندگى خدا به كار مىبرند) و كسانى كه در اموالشان حقى معلوم است (24).
براى سائل و محروم (25).
و كسانى روز جزا را همواره تصديق مىكنند (26).
و كسانى كه از عذاب پروردگارشان نگران هستند (27).
چون هيچ كس از عذاب پروردگارش ايمن نيست (28).
و كسانى كه شهوت خود را حفظ مىكنند (29).
مگر در مورد همسران و كنيزان خود كه به خاطر به كار بردن نيروى شهوت در آن موارد ملامت نمىشوند (30).
پس اگر كسى براى اطفاى شهوت به دنبال غير آنچه ياد شد باشد چنين كسانى تجاوزگرند (31).
و كسانى كه امانتها و پيمان خود را محترم مىشمارند (32).
و كسانى كه پاى شهادتهاى خود مىايستند (33).
و كسانى كه بر نماز خود محافظت دارند (34).
چنين كسانند كه در باغهاى بهشت مورد احترامند (35).
اين آيات به اولين سبب و انگيزهاى كه انسان را به رذيله اعراض از ياد خدا و به جمع اموال و گنجينه كردن آن و در آخر دچار آتش خالد شدن وا مىدارد اشاره مىكند، آتشى كه فرمود:" لَظى نَزَّاعَةً لِلشَّوى".
و آن سبب عبارت است از حالتى در انسان به نام" هلع- شدت حرص" كه حكمت الهى اقتضا كرد آدمى را به اين صفت بيافريند، تا به وسيله اين صفت به آنچه مايه خير و سعادتش مىباشد هدايت شود، چيزى كه هست اين خود انسان است كه اين مايه سعادت خود را مايه بدبختى خود مىسازد، و به جاى اينكه در راه سعادت خود صرف كند، در راه بدبختى خود صرف مىكند، و همين مايه سعادت خويش را مايه هلاكت دائمى خود مىكند، مگر كسانى كه ايمان آورده و عمل صالح مىكنند، كه در جنات از عزت و احترام برخوردارند.