ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 20 -صفحه : 691/ 178
نمايش فراداده

جوابش اين شد كه اينان به خاطر آنكه محجوب از پروردگار خود نيستند، نظرشان به هر چيزى به عنوان آيت خداست، و آيت بدان جهت كه آيت است محجوب از صاحب آيت نيست، و خودش بين ناظر و او حاجب نمى‏شود، پس نظر كردن به آيت عينا نظر كردن به صاحب آيت است، و اين طايفه در حقيقت جز به پروردگار خود نظر نمى‏كنند.

مفسرين ديگر از اين اشكال جواب ديگرى داده‏اند «1» و آن اين است كه: مقدم آمدن" إِلى‏ رَبِّها" براى افاده حصر نيست بلكه تنها براى رعايت قافيه آخر آيات است، و بر فرض هم كه براى افاده حصر باشد، نظر كردن به غير خدا در جنب نظر كردن به خدا نظر شمرده نمى‏شود، و بر فرض هم كه شمرده شود منظور آيه نظر كردن به خداى تعالى در بعضى از احوال است، نه در همه احوال، و اين جواب خالى از تكلف نيست، چون بدون هيچ دليلى آيه را تقييد كرده. علاوه بر اين، پاسخ اين معنا نمى‏شود كه آيه شريفه رؤيت و نظر را به وجه نسبت داده، نه به ديدگان، و نفرمود:" عيون- و يا ابصار- الى ربها ناظرة"، از اين هم كه بگذريم نفرموده: وجوه اهل بهشت گاهى ناظر به خداست، و گاهى به نعمت‏هاى بهشتى، بلكه وجوه آنان دائما به سوى خداى تعالى است.

" وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِها فاقِرَةٌ" مفسرين «2» مصدر" بسور" را به شدت خشم و عبوس تفسير كرده‏اند، و در اينجا" ظن" به معناى علم است، و كلمه" فاقره" صفتى است كه موصوفش حذف شده، تقديرش" فعلة فاقرة" است، و فاقره از ماده" فقر" است، كه به معناى آسيب ديدن ستون فقرات است.

و بعضى «3» گفته‏اند: از باب" فقرت البعير" است، يعنى بينى شتر را با آتش داغ نهاد.

و معناى آيه اين است كه: وجوهى در آن روز به سختى عبوس است، مى‏داند كه با آنان رفتارى مى‏شود كه پشتشان شكسته شود، و يا دماغشان به آتش داغ شود. احتمال هم دارد كلمه" تظن" خطاب به رسول خدا (ص) بوده باشد بدان جهت كه فردى شنونده است و ظن هم به همان معناى معروفش باشد.

" كَلَّا إِذا بَلَغَتِ التَّراقِيَ" اين جمله رد از اين عمل ايشان است كه زندگى دنياى عاجله را دوست مى‏دارند و آن را مقدم بر زندگى آخرت مى‏دارند، گويا فرموده: از اين رفتارتان دست برداريد كه اين زندگى‏

(1) روح المعانى، ج 29، ص 145.

(2) روح المعانى، ج 29، ص 146.

(3) تفسير فخر رازى، ج 30، ص 230.