ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 20 -صفحه : 691/ 180
نمايش فراداده

آخرت يعنى شدت هول مطلع است.

ولى در الفاظ آيه هيچ دليلى بر هيچ يك از اين معانى وجود ندارد، بله اين مقدار را مى‏توان گفت كه آيه مى‏خواهد با تعبير پيچيدن ساق به ساق از احاطه شدائد و ورود پى در پى آنها خبر دهد، چون از دم مرگ تا روز قيامت شدائد يكى پس از ديگرى روى مى‏آورد، و اين معنا با معناهايى كه نقل كرديم منطبق مى‏شود.

مراد از اينكه در قيامت" مساق" به سوى پروردگار است‏

" إِلى‏ رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَساقُ" كلمه" مساق" مصدر ميمى است، كه همان معناى مصدر (سوق) را مى‏دهد، و مراد از اينكه در قيامت يا در روز مرگ سوق به سوى خداى تعالى است، اين است كه بازگشت به سوى اوست، و اگر از بازگشت، به مساق تعبير آورد، براى اشاره به اين بود كه آدمى در اين بازگشت، اختيارى از خود ندارد، مانند حيوانى كه ديگرى او را مى‏راند، آدمى را هم ديگرى به سوى اين سرنوشت مى‏برد، و او خود هيچ چاره‏اى از آن ندارد، پس او به حكم" إِلى‏ رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَساقُ" از روز مرگش به سوى پروردگارش رانده مى‏شود، تا به حكم" إِلى‏ رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ" در قيامت بر او وارد شود. و اگر در باره اينكه چرا جمله" الى ربك" جلوتر از جمله" يَوْمَئِذٍ الْمَساقُ" ذكر شده؟ بگوييم به منظور افاده حصر بوده، آن وقت آيه شريفه مى‏فهماند كه غايت و نقطه نهايى هستى برگشتن به خداى تعالى است.

بعضى «1» گفته‏اند: مضافى از كلام حذف شده، و جلوتر آمدن جمله" الى ربك" براى افاده حصر است، و تقدير كلام" الى حكم ربك يومئذ المساق" است، يعنى در آن روز او را مى‏رانند تا خداى تعالى درباره‏اش به حكم خود حكم فرمايد، و يا تقديرش" الى موعد ربك" است، و موعد پروردگار يا بهشت است، و يا دوزخ.

بعضى «2» ديگر گفته‏اند: منظور از اينكه فرموده" مساق" به سوى خداى تعالى است، اين است كه سائق و راننده تنها خداى تعالى است و لا غير. و ليكن وجه صحيح همان است كه گذشت.

" فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى وَ لكِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى ثُمَّ ذَهَبَ إِلى‏ أَهْلِهِ يَتَمَطَّى" همه ضميرها به انسان نامبرده در جمله" أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ ..." بر مى‏گردد، و مراد از اينكه فرمود:" نه تصديق كرد و نه نماز خواند"، تصديق دعوت حقى است كه قرآن كريم متضمن آن است، و مراد از" نماز نخواندن" اين است توجه بندگى و عبادت كه همان نماز و

(1 و 2) روح المعانى، ج 29، ص 148.